🖍 ای کاش این حرف ها به گوش هیأت‌دارها، مداح ها و تریبون دارها برسد... همانطور که توی پیام قبلی گفتیم ادبیات و هنر هر منطقه ای برخواسته از فرهنگ عمیق آن منطقه بوده، سبک و سیاق مداحی و عزاداری هم از زیست بوم و فرهنگ و تاریخ آن منطقه متأثر است. ▫️حتما سبک عزاداری مناطق نزدیک به دریا را دیده اید؛ در این مناطق، حلقه های عزاداری بازتابی از امواج به هم پیوسته دریاست که بالا و پایین می شود. ▫️یا مثلا در برخی مناطق، فرهنگ همبستگی و اتحاد و برادری چنان موج می زده که مردم در عزاداری شان دور هم حلقه می زده اند و دست به کمربند یکدیگر میگرفته و عزاداری می کردند. شور و حماسه ای که توی این نوع عزاداری ها موج می زد حتی مخاطب و بیننده را هم به وجد می آورد تا چه رسد به عزادارانی که درون حلقه بودند!! 🔴 امروزه اما به سمتی پیش می رویم که فقط یک سبک مداحی و عزاداری و حتی یک سبک خاص هیأت داری، به عنوان سبک طراز معرفی می شود و در همه جا سعی می کنند که فقط همان سبک را اجرا کنند، آن هم سبکی که از مرکز و پایتخت برای دیگر مناطق بسته بندی می‌شود و رسانه ها هم فقط همان را منعکس می‌کنند.😞 وقتی در جامعه، سنت ها و فرهنگ های بومی مناطق مختلفش دیده نشود، خلاقیت ها و زایش های بعدی هم عقیم می ماند‼️ چون عملا فقط یک دیسیپلین خاص به عنوان هیأت و مجلس عزا معرفی می‌شود و هیچ کس هم حق ندارد که از آن چهارچوب معرفی شده تخطی کند❗️ ✅ خلاقیت و نو آوری در سنت های بومی و محلی به طور طبیعی اتفاق می افتد؛ این خیلی واضح است! چیزی که این روزها داریم درباره اش صحبت می‌کنیم تحمیل کردن سبک عزاداری یک منطقه به تمام مناطق دیگر و سبک عزاداری است. مثلا فرض کنید یکی از اهالی محترم یزد بخواهد سبک عزاداری سنتی شان را به بندرعباس و بوشهر هم تحمیل کند. خب نمیشود دیگر!! بابا، ذائقه ها و فرهنگ ها و اقلیم ها باهم فرق دارند!! و اساسا تحمیل با هر منطقی ناکارآمد است! 🚫چرا امروزه باید فقط یک سبک عزاداری که مختص به مرکز و‌ پایتخت است به عنوان معیار هیأت ها شناخته شود و تنوع فرمی و قالبی در سبک هیأت داری و عزاداری وجود نداشته باشد⁉️ چیزی که عملا دارد اتفاق می افتد، قطع شدن ارتباط نسل جدید با برخی از میراث کهن مذهبی و فرهنگی شان است. اصلا منظورم اجبار کردن نیست ها! نه! کسی جوان ها را مجبور نمی کند که فقط به این سبک علاقه مند بشوید و لا غیر!! اما وقتی شاعران و نویسنده ها و مداحان و هنرمندان، هیچ «روایتی از میراث اصیل مذهبی شان» نکنند و فرم متداول را به جای میراث اصیل فرهنگی شان به نسل بعدی منتقل کنند، خب در نتیجه نسل بعدی هم خبری از میراث گذشته اش نخواهد داشت؛ از آن بدتر یعنی مسیر بازتولید سنت عزاداری محلی و بومی متوقف و متروک می شود. و این یعنی قطع شدن خط انتقال معارف! قطع کردن ارتباط یک نسل با تراث و آثار فرهنگی کهنش، موجب از بین رفتن هویت فرهنگی، هویت ملّی و حتی هویت مذهبی اش می شود. ⚠️ یکی از راه های بی هویت کردن یک تمدن، قطع ارتباط نسل های جدید با میراث آن تمدن است؛میراث مذهبی و فرهنگی ای که برخواسته از باورهای معنوی آن تمدن است. 🗂پرونده هیأت های سنتی و جدید ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/995557609Cbefd88e171