عمر و ابوبکر رفتن قبر رو پیدا کنن،
دیدن امیرالمومنین نشستن اونجا و 40 تا قبر تازه هست.
گفتن علی فاطمه رو کجا خاک کردی...
حضرت جلو اومدن،
گردن عمر رو با یکدست گرفتن و از زمین بلندش کردن، عمر داشت خفه ميشد،
حضرت فرمود عمر من تا زمان شهادت فاطمه دستور سکوت داشتم،
اگه بخوای به فاطمه ی من جسارت کنی،
دیگه ساکت نمیشینم و عمر رو انداختن زمین.
نقل شده که عمر و ابوبکر از ترس 4 دست و پا رو زمین میرفتن تا از حضرت دور بشن