دیشب،شایدهمین موقعها،
وقتی دکترهایکی ازعزیزترین هایزندگیم رو جوابکرده بودن،
همه خیییلیناراحت بودن و حسبدی داشتن،حتی شاید بگم حس مرگ
اما تهدلم مطمئن بودم که همون امام حسینی کهما رو براینوکریشانتخاب کردهحواسش بهمون هست...
داشتم فکر میکردم اگه امام زمانو نداشتم که ازشون پدرانه کمک بخوام بایدچیکارمیکردم، اگه حضرت زهراسلام الله علیها رو نداشتم چی؟ اگهخدایینکرده همین ائمه ای کههمه زندگیمن رو ، خدا بهم نداده بود تا برام پارتی بازی کنن پیش خود خدا، با چه رویی باید از خدا کمک میخواستم....