دنیا آفریده شد تا تحمّلش کنیم.
با تحمّل دنیا بنا شد در قیامت آسایشی ابدی پیدا کنیم.
چَشم، دنیا را تحمّل میکنیم
امّا به ما بگو با کسانی که ما را تحمّل نمیکنند چه کار کنیم؟
دنیا را که کنار میگذاریم
برای اهل دنیا خسته کننده میشویم.
فقط ما نیستیم که تحمّل اهل دنیا برایمان سخت است
تحمّل ما هم برای اهل دنیا سخت شده.
حالا باید چه کار کرد وقتی که رهبانیت را هم بر ما حرام کردهاید؟
حرفهایمان برای اهل دنیا شنیدنی نیست.
ما هم حرفهای اهل دنیا را نمیفهمیم.
خندههای اهل دنیا برایمان بیمعناست.
اهل دنیا هم معنی لبخندهای ما را نمی فهمند.
خشمهای اهل دنیا ما را به اوج شگفتی میرساند
و خشمهای ما اهل را به خنده میاندازد.
ما زبان مشترکی نداریم با اهل دنیا.عالمشان با عالم ما زمین تا آسمان فرق میکند.
هنوز هم میگویی رهبانیت حرام است؟
اگر حرام است، پس به ما یاد بده تحمّل کردن دنیا را.
آقا!
«از این جا رانده و از آن جا مانده» همیشه کابوس من بوده.
نگذار کابوسم تعبیر شود.
حالا که برایم نقاب از روی دنیا کنار زدهای
پرده از روی خویش هم کنار بزن.
محتاج تماشای رویت هستم، به اندازهای که ماهی به آب محتاج است.
در احتیاج مرا رها نکن.
شبت بخیر پرده نشین من!💙
- کتاب بهانه ی بودن از استاد ولدی -