هشام میپرسه این کیه؟ میگن نمی‌شناسیم. یهویی همین آقای حسان که از کنار سفره خلفا جیب ش رو پر میکرده طاقت نمیاره و قصیده ای طولانی در وصف امام سجاد میگه و میندازنش زندان. کلیک کنید چند بیتش رو بخونید