#من_منتظرم!
با هم ۲ سکانس رو بررسی کنیم ؛ ۱. ••طرماح در کربلا اومد خدمت امام حسین. +یابن رسول الله شما می‌دانید
به‌محمد بن بشیر‌خبر رسید پسرت اسیر شده. امام بهش فرمود تو برو چون فرزندت دست کافر اسیر شده، او را شکنجه می‌کنند ممکن است از اسلام برگردد. این هزار سکه را هم بگیر و ببر پول بده و او را آزاد بکن. + اكَلَتْنِي السِّبَاعُ حَيّاً حیوان‌های درنده‌ی بیابان من را پاره پاره بکنند إِنْ فَارَقْتُكَ‏ اگر بخواهم تو را رها بکنم. حضرت دستور دادن فرد دیگری این پول رو برد تا پسرش رو آزاد کنه.