🔻اول اینکه دوران خلیفه ی دوم این اتّفاق در شرف انجام شدن بود .
عمر خواستگاری کرد و
امیرالمؤمنین فرمودند وقت ازدواجش نیست.
عمر رفت مسجد برای خطبه و گفت
ای مردم! اگه من بخوام دست کسی رو به عنوان دزد قطع کنم شما از من شاهد میخواهید؟ گفتن نه. دوباره پرسید اگر کسی رو به حکم زنا رجم کنم شما از من شاهد میخواهید؟ گفتن نه!
بعد رو به ابن عباس کرد و گفت برو به علی بگو دستت رو به عنوان سارق قطع میکنم.
•
•