درس خارج بر پایه دو چیز می گردد، اوّل نقد و دوم تقریر است.
حالا اگر پذیرفتیم که این دو عنصر وجود دارند، و برای برنامهریزی چند راه میتوان پیش گرفت.
۱. راه و روش مکتب سامرّاء. روش مکتب سامراء، به شکلی که امروزه درس خارج برگذار می شود، نبوده، بلکه استاد میآمده و درس را بیان میکرده و شاگردان اشکالهای خود را طرح می کرده اند. استاد و شاگردان ممکن بوده بیش از یک ساعت، بنشینند با هم روی موضوع بحث کناند. در این روش، هم استاد درگیر میشده و هم شاگردان.
چون بر این باور بودند که شاگرد باید نقد کند، وگرنه درس خارج نیست؛ و یا باید تقریر کند. تلاش می کردند درس را این گونه جلو ببرند. این مکتب را راه انداختاند، تا شاگرد به نقد و تقریر آشنا شود و این روش در ذهن و فکر او جای بگیرد. امروزه این روش را نمیتوان عملی کرد. نه اساتید ما چنین حوصله و وقتی دارند که حاضر باشند به این صورت عمل کناند، نه فرصتها و گرفتاریهای زندگی امروزی چنین اجازهای میدهد و نه شاگردان این را برمیتابند.
یک راه هم این است که درسهای خارج کوچک تشکیل بشود. پنج نفر پنج نفر. با این راه نقد جان می گیرد. وارد شدن شاگرد به عرصه بحث ممکن میشود. شاگرد از حالت میرزابنویسی خارج میگردد. این که استاد مرتب بگوید و شاگرد هم بنویسد، وقت تلف کردن است. شاگرد اگر چهل سال هم بنویسد باز همان شاگرد قبلی است، و درس برای او فایده ای ندارد. درس خارج چیز دیگری است و محتوا و وضعیت دیگری دارد که باید آن را شناخت و پاس داشت
https://mobahesat.ir/54/amp