فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من دعا کن بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعایی نکرد. مرد گفت: گردوها را می‌ خوری نوش جان ، ولی صدای دعای تو را نشنیدم بهلول گفت : مطمئن باش اگر در راه رضای خدا داده‌ ای، خدا خود صدای شکستن گردوها را شنیده است @manbar_delnshin