۲۰ داستان كوتاه از زندگي امام جواد علیه ااسلام (به مناسبت نزدیکی به ) داستان 1⃣: دلش مي خواست يكي از لباس هاي امام را بگيرد براي تبرك، اما خجالت مي كشيد بگويد. حتي نامه نوشت ، اما نامه را نفرستاد . نااميد شد داشت بر مي گشت شهر خودش كه كسي از پشت صدايش زد . برگشت. غلام امام بود. گفت: "اين لباس را آقا برايت فرستاده." 🔻🔻🔻 داستان 2⃣: تا سه روز بوي عطر كوچه هاي بغداد را پر كرده بود. مردم هر روز يك دسته پرنده ي سفيد را مي ديدند كه بالاي خانه ي امام پرواز مي كنند وبال هاي خود را باز مي كنند و روي بام سايه مي اندازند . خانه ي امام كه رفتند روي بام جسدش را پيدا كردند. 🔻🔻🔻 جهت مطالعه ۲۰ داستان کوتاه از امام جواد علیه السلام به آدرس زیر مراجعه نمایید. http://manbarak.blogfa.com/tag/%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF http://www.manbarak.ir/ ✅ برای عضویت در کانال منبرک در روی لینک زیر کلیک کنید: http://eitaa.com/joinchat/1587740672C316ff671c3