نماز اول وقت (نامه) آرایشگاه مردونه داشت، یا همون پیرایشگاه آدم خوبی بود، با خُلق و خوي مذهبی. 👌 در ایام محرّم هم گاهی تو مغازه اش مداحی میگذاشت. با مشتري هم خوب حساب میکرد تا کسی ناراضی از مغازه اش بیرون نره. 😍 منم گاهی براي اصلاح میرفتم پیش ایشون. آقاي خیلی بی آزار و خَدومی بود.🌹 فقط از یه مساله اي ناراحت بودم! اینکه چرا ایشون با این همه خوبی، موقع نماز ظهر و عصر درب مغازه اش بازه؟! درصورتی که بغلِ مغازه اش هم نماز جماعت بود اما ایشون مغازه رو نمی بست!❗️ یه روز کاغذ قلم برداشتم و بدون نام و نشون، ازش بابت همه ي خوبی هاش تشکر کردم و نوشتم: «اما حیف! شما که اینقدر خوب هستید که حتی در محرم و صفر، داخل مغازه مداحی میذارید، شما که امام حسین و این همه دوست دارید، اي کاش مثل امام حسین هم وقت نماز، مغازه تون رو می بستید و به جماعت می خواندید》❗️ یادم میاد که دو سه خط، بیشتر نشد. سر صبح و در یه فرصتی که هنوز نیومده بود، یواشکی نامه رو انداختم داخل مغازه.☺️ چند روز بعد که از اونجا رد میشدم اتفاقا موقع اذان ظهر بود، دیدم درب مغازه اش بسته است و نوشته : " به علت اقامه ي نماز جماعت "😍👌 🌱در انتظار رویش🌱 @dar_entezare_ruyesh