🔹💠 بسم الله 💠🔹 🔻پلان اول: زن نشسته روبروی تلویزیون و به بهانه‌ی ماجرای عاطفی سریال، اشک می‌ریزد؛ 😭😭😭 ولی بهانه‌ی اصلی، جای دیگری‌ست: احساس می‌کند مشکلات زندگی دارد لهش می‌کند! گرانی‌‌ بچه ها و آزارهایشان بداخلاقی‌های همسر، فشار کارهای بی‌پایان، ... مانده است چه کند! 🔻پلان دوم: مرد در تاکسی نشسته. هیچ وقت آدم بدی نبوده است؛ برایش حرف درآمده، از آن حرف‌ها که مانده برای حل و فصلش به چه کسی روبزند! زور چه کسی می‌رسد قلب آن‌هایی که به او بدگمان شده‌اند را به نفع او بگرداند؟؟😕😞 🔻کودک پرخاشگری می‌کند. نه دوای دکترها افاقه می‌کند نه دعا نوشته‌های این همه ننه قمر! خواهر و برادر و دکترهای از خارج آمده هم کاری نمی‌کنند! نه که نخواهند؛ اما از یک جا به بعد انگار همه‌ی علم‌ها استپ می‌کند.😱 همه مات و مبهوت می‌مانند.😳😳 🔻🔻🔻 فیدبک هزار و سیصد سال پیش: 🔻پیشوای ششم به مرد فرمود: "تصور کن در دریا در حال غرق شدن هستی؛ در ترسناک‌ترین لحظه، نقطه‌ی امیدی در دلت هست یا نه؟" مرد گفت: آری. فرمود:"همان نور امید، خداست" 🔻تفاوت دنیای دینداران و خداشناسان و زن اشک‌ریزان و مرد ناامید و مادر دلشکسته‌ی از همه جا مانده، و آن غربی‌های سیاه‌اندیش آینده‌سیاه‌بین، در رویدادها و گرفتاری‌هایی نیست که دنیا پیش می‌آورد، در نور امید دینداران و چشمی است که به خدای مهربان دارند.😊 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495