جادوگرانی که برای رسوا ساختن حضرت موسی و کسب مال و مقام نزد فرعون به صحنه آمده بودند، با دیدن معجزۀ موسی علیه‌السّلام، ایمان آورده و آن را اعلام و به اصول توحید، نبوّت و معاد اقرار کردند توحید و نبوّت را با جملات «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ، رَبِّ مُوسی‏ وَ هارُونَ» و ایمان به معاد را در آیه ۱۲۵ با جملۀ «إِلی‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» اعلام نمودند. در واقع فرعون با فراهم آوردن جادوگران، سبب شد که آنان یک جا به موسی ایمان آورند. آری، عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد. ساحران، موسی و هارون علیهما‌السّلام را با هم مطرح کردند و گفتند: «رَبِّ مُوسی‏ وَ هارُونَ»، زیرا هارون نیز در کنار موسی در ارشاد آنان نقش داشته است و یا اگر می‌گفتند: «رَبِّ مُوسی‏»، احتمال سوء‌استفاده فرعونیان داده می‌‏شد، که بگویند ربّ موسی، فرعون است؛ چون او سالها در خانه فرعون و تحت تربیت او بوده تا بزرگ شده است. چنان که خود فرعون به موسی علیه‌السّلام گفت: آیا ما تو را در کودکی تربیت نکردیم؟ «أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً» (شعراء، ۱۸) لذا ساحران این توطئه را نقش بر آب کردند و گفتند: «رَبِّ مُوسی‏ وَ هارُونَ» حضرت علی علیه‌السّلام فرمود: «کن لما لا ترجو أرجی منک لما ترجو»، به آن چیز که امید نداری، امیدوارتر باش تا به چیزی که امیدی در آن هست. چنان که موسی علیه‌السّلام حرکت کرد تا برای خانواده‌اش آتش بیاورد، امّا با مقام رسالت برگشت؛ ملکۀ سباء برای دیدن حضرت سلیمان علیه‌السّلام از شهر خارج شد، امّا مؤمن برگشت؛ ساحران برای رسیدن به پست و مقام به دربار فرعون آمدند، امّا با ایمان و مؤمن بازگشتند.( تفسیر اثنی ‏عشری، تحف العقول، ص ۲۰۸)