💔سرگشته و بیچاره و با حال خرابیم 💔سرچشمه‌ی آبیم، به دنبال سرابیم 📚پدیدار شناسی بخشی از «وضعیت اجتماعی» ➕نخستین درسی که خداوند هنگام خلقت آدم و حوا به آنها داد، دشمن‌شناسی بود. ➕آخرین هشدار در پیام‌های قرآنی پروردگار به همه‌ی مردم (ناس)، دشمن‌شناسی است. ➕صدها بار خالق‌ما در آیات قرآنی، انواع دشمنان پیدا و پنهان (انس و جن) را به‌ما معرفی می‌کند. ➕درخواست انتهایی سوره حمد، آن‌است که ما از گروه «وانهاده به‌خود»، یعنی سرگشته و گم‌راه (ضالّین) نباشیم... با این‌حال، امروز جماعتی از جامعه‌ی بزرگ‌ما، بسیار بدحال و آشفته و عصبی یا بشدت سردرگریبان و افسرده‌اند... ❓پرسش ابتدایی این‌است‌که مختصات این «حال بد» چیست و چگونه پدید آمده است؟ ✍️واقعیت نشان می‌دهد که جماعتی کم تجربه و پراحساس و رنجیده از درون و کنجکاو برای دانستن هرآن‌چه «تازه و نو» جلوه‌گر شود، زمام ذهن و روان خود را به فضای مجازی بیرون سپرده و به ظواهر جذاب و متنوع «اله‌های وسوسه‌گر» که در این فضا فقط «ناامیدی و بن بست و شکست» را به مخاطبان خود القاء می‌کنند، دل‌داده و نرم‌نرمک و نامحسوس به اسارت آنها درآمده‌اند؛ کسانی که نادانسته و ناخواسته در چنگال «صوت و تصویر و کلام» پیام‌‌آورانِ «یأس و ترس و نفرت و کینه» گرفتار شده‌اند، البته همه‌ی ناشران و گویندگان و نویسندگان مطالب را نمی‌شناسند؛ صرفاً بعضی مشاهیر را فقط اسماً می‌شناسند، لیکن اکثریت پیام‌دهندگان را حتی اسماً هم نمی‌شناسند، اما هرکاری که پیام‌دهندگان خواسته‌اند با روح و روان این گروگان‌ها انجام داده و می‌دهند؛... و حالا انسان‌های گرفتار، بدیهیات عقلی و امور ثابت فکری، در ذهن و ضمیرشان زیرسوال رفته و دیگر هیچ تکیه‌گاه مستحکم فکری برایشان باقی نمانده؛ معیارهای فطری‌شان بشدت مخدوش شده و حتی پیوندهای مولکولی در نظم تعقل و تفکر و استدلالشان از هم گسیخته شده؛ ارزش‌های اخلاقی که همواره موجب اعتماد و اطمینان و آرامش درونی و محیطی آنها بوده، متزلزل شده‌اند. هنجارهای مشترک همیشگی آنها با جامعه ایمانی خودشان درهم شکسته شده و ارتباط آنها را با متن جامعه، از هم گسسته است. این در حالی‌است‌که تلاش‌ها و توفیقات پیشینی اجدادشان را یا اصلاً نمی‌شناسند و یا مورد تنفر و انزجار خود قرار می‌دهند. تقریباً تمام داشته‌هایشان، تمامیت سرمایه‌های مادی و معنوی‌شان، در نظرشان بی‌ارزش و پوچ و پوشالی می‌نمایند و سراسیمه در پی چیزی روان شده‌اند که نمی‌دانند، ماهیتش چیست! ناامیدی و بی‌تفاوتی نسبت به همه‌چیز و همه‌کس، حتی نسبت به خودشان، سراسر وجودشان را فراگرفته. احساس تنهایی و بی‌کسی و بی‌پناهی، آنها را به فرار از خویشتن خویش و از خانواده و جامعه و محیط مأنوسشان سوق داده. با آشنایان همیشگی، غریبه شده‌اند و با غریبه‌هایی که اصالتشان را نمی‌شناسند، آشناگونه، همراز و همدل و همراه شده‌اند. راه‌هایی را در پیش گرفته‌اند که هیچ شناختی از مسیر آنها ندارند؛ همراهانی را پذیرفته‌اند که قبلاً نیازموده‌اند و مقصدهایی را پی‌می‌گیرند که با ‌مقصودشان هرگز آشنایی نداشته و ندارند. از سوی دیگر در چنین دنیای ذهنی وهم‌آلودی که به سر می‌برند، آینده‌ایی را که فراروی خود و اطرافیانشان می‌بینند، تیره و تار است و افق‌های دور و نزدیک خویشاوندانشان، تماماً غبارآلود و مه گرفته‌است. در تاریکی مطلق و ناامیدی محض این دنیای مجازی که واقعیت ذهن و ضمیرشان را ساخته و پرداخته، هرچه می بینند، زشت و پلشت و هیولایی است؛ بنابراین شعله‌های خشم‌شان زبانه می‌کشد، به در و دیوار سنگ می‌زنند و هرچه می‌توانند به همه ناسزا می‌گویند، تا بغض فروخفته خویش را فریاد بکشند و جهل مرکب‌خود را که «حقیقت مطلق» تصویر و تصور می‌کنند، ارضا نمایند... پایان قسمت اول- مطلب ادامه دارد... محمدعلی رامین ششم آذرماه ۱۴۰۱ 🔰صفحات مجازی محمدعلی رامین: eitaa.com/maramin ایتا splus.ir/mohammadali_ramin سروش