📝 برگرفته شده از فایل های دوره محامین - (فایل جلسه سی و چهارم) بحث ولایت فقیه ..🗃 ⏪ قسمت بیست و هشتم 🔗.. اگر بخواهیم روایت را بهتر بفهمیم، روایت هشت همین فصل را می رویم می‌خوانیم. همان باب سیزده، روایت هشتم را اگر بخوانیم بحثش قشنگتر می شود. 👤معلى بن خنيس می گوید: 👈من با نامه ای از عبدالسلام بن نعيم وسدير و کتب دیگر از شیعیان.. (کتب یعنی نامه. اینجا هم نام سدیر هست) می‌گوید نامه هایی از اینها من داشتم، این نامه ها را پیش امام صادق (ع) بردم. آن زمانی که ابومسلم خراسانی و پرچم های سیاه قیام کرده⚔ بودند. برای اینکه مثلا امام صادق بیا ما هم جمع بشویم با همراهی ابومسلم و فلان .. حکومت را به دست بگیریم. 🔹چون ابومسلم خراسانی قیام کرد به همراه سفاح اولین پادشاه بنی عباس، مروانیان را از بین برد و حکومت بنی عباس را پایه گذاری کرد. پس اولین پادشاه بنی عباس سفاح بود، ابومسلم خراسانی هم کمکش کرد و بنی مروان را شکست داد و بنی عباس روی کار آمد. 🗣این روای می گوید ما پیش امام صادق (ع) رفتیم گفتیم حالا که بنی مروان شکست خورد، شما جلو بیایید، شما بیایید حکومت را به دست بگیرید، امام ما باش و حاکم باش. 💥امام نامه را به زمین زد🗞 و گفتش که هنوز وقتش نیست. من امام آنها نیستم و‌ آن امامی که قرار هست بیاید و آن قیام جهانی را انجام بدهد همان امامی است که «إِنَّمَا يُقْتَلُ السُّفْيَانِی» سفیانی را از بین می‌برد و سفیانی را می کشد. امام گفت من آن موعود نیستم که شما به من می گویی بیا قیام کن. ✌️دوتا بحث داریم: 📌یک بار هست که طرف به امام می گوید خودت قیام کن و حکومت را به دست بگیر، نه به عنوان امام زمان حکومت جهانی انجام بدهی، نه حکومت را به دست بگیر در حد خودمان. اینجا اشکالی نداشت! اینجا امام می توانست قبول بکند، اگر یار می داشت.‌ 📌اما اینجا وقتی سفیانی در روایت آمده معلوم است که اینها از امام نمی خواستند به عنوان امام صادق قیام کن. از او می‌خواستند به عنوان آن موعود حقیقی و آن منجی جهانی✨، به این نیت قیام کن. به همین خاطر امام صادق (ع) گفت نه آن امام من نیستم. آن امام کسی هست که یکی از نشانه هایش این است که سفیانی را از بین می برد. 👆پس در چنین فضایی که یک عده از راویان هی می رفتند محضر امام و این حرف ها را می زدند، امام چنین چیزی را آمد به جناب سدیر گفت. ✅والا ما نمونه هایی را داریم که امام به نیت خودش با اسم خودش، به او گفتند قیام کن. همان روایت معروف، که سدیر آمد پیش امام صادق (ع) گفت شما خیلی یار دارید حدود صد هزارتا یار دارید. امام گفت صد هزارتا؟ گفت نه حتی بیشتر، دویست هزارتا. امام دست سدیر را گرفت برد و برد تا به باغی رسیدند و یک گله بزغاله ای آنجا بود، گفت به تعداد این بزغاله ها من اگر یار داشتم قیام می کردم. پس اینها منظور قیام شخصی امام صادق است، به نیت امام صادق است نه به نیت امام زمان (عج). آن را امام می توانست قبول کند، آن را امام رد نکرد، ولی گفت یاری ندارم قیام کنم. ☝️ولی این روایت، چون بحث سفیانی را امام صادق در روایت شماره سو‌م می‌آورد معلوم است منظورشان آن امام حقیقی است، آن امام موعود است، که سدیر اینقدر نیا به من نگو که من به عنوان امام زمان قیام کنم آن موعود من نیستم‌! پس معلوم می شود یاران ائمه در زمان خود ائمه انتظار داشتند که این امام همان امام موعود باشد. 📕روایتی هست در کتاب تنقیح المقال، ج2، ص8. (کتاب رجالی است یعنی اوصاف افراد را آورده که این فرد چه ویژگی هایی داشته. نوشته مرحوم مامقانی است). امام صادق (ع) می گوید جناب سدیر کسی است که به هر رنگی پیچیده است. یعنی هر لحظه ممکن است به هر فرقه ای در بیاید. 👈چون آن زمان زمانی بود که زید قیام کرده بود، چند سال قبلش. شیعیان هم قیام زید را دیده بودند، جو گیر شده بودند گفتند پس ما 👥 هم بیاییم قیام کنیم، حکومت را به دست بگیریم... امام گفت الان وقتش نیست، فضا باید زمینه سازی بشود فلان بشود.. تا برسیم به آن قیام اصلی. پس این روایت سوم که مخالفین ولایت فقیه به آن استناد می کنند، در جواب به آنها می گوییم اگر قرار باشد این قضیه عمومی باشد پس روایت اول چی می گوید که قیام زید را تأیید کرده؟ این قضیه عمومی نیست، شخصی است به دلایلی که گفتیم و ویژگی های سدیر که خدمت شما عرض کردیم. 🎤استاد احسان عبادی ۲۸ @marefatemahdavi