🔘مشکلات دولت اسلامی در سال دهم هجری ⚠️یکی از مقاطع مهم در دوره رسول خدا (ص)، فتح مکه است. با وارد شدن مکه در حوزه دارالاسلام، قریش اسلام را پذیرفت، گرچه این پذیرفتن در برخی موارد به هیچ روی از روی صمیمیت و اعتقاد قلبی نبود. از آن پس فرمان هجرت به مدینه لغو شد🚫 و مسلمانان در خارج از مدینه نیز توانستند زندگی کنند. در هنگام نزدیکی رحلت رسول خدا (ص) کمتر قبیله قابل ذکری در جزیره العرب یافت می شد که اسلام را نپذیرفته باشد. اکنون جمعیت زیادی با حفظ ساختارهای قبیله ای 👨‍👩‍👧‍👦، عرفیات عربی جاهلی و با انگیزه هایی که عمدتا نااستوار و غیر صمیمی بود به حوزه اسلام وارد شده و مدینه می ‌بایست بر آنان فرمانروایی کند. 💢یکی از مشکلات این دولت، حسادت برخی از قبایل متنفذی بود که اساسا تصورشان از اسلام، پیروزی قبیله ای خاص بر قبایل دیگر بود. در سالهای آخر، مخالفتهایی💥 از سوی برخی از این قبایل صورت گرفت که مهمترین آنها شورش اسود عنسی و مسیلمه بود. ♦️مساله زکات، مشکلات فراوانی را برای قبایلی که روحیه استقلالی داشته و آماده فرمانبری از دیگر قبایل نبودند، به وجود آورد. در واقع، با آشکار شدن 🥀 بیماری رسول خدا (ص) پس از بازگشت از حجه الوداع، این مخالفتها آغاز شد. 👈از سوی دیگر، در داخل مدینه و مکه مشکلاتی در ارتباط با وضعیت آتی دولت به چشم می خورد. اکنون روایات اهل سنت -آن مقدار که در جهت عقاید خاص این فرقه است- به گونه ای به حکایت از وضعیت سیاسی سالهای آخر حیات رسول خدا (ص) می پردازد📚 که گویی هیچ کس، اعم از رسول خدا (ص)، خاندان او، صحابه و تمام کسانی که به نحوی درگیر این تحول بوده اند کمترین سخنی درباره آینده این دولت و امر جانشینی نگفته اند. فقط حکایت کرده اند که ابوبکر در وقت مرگ گفت: کاش در این باره از رسول خدا (ص) سوال کرده بودم؟! 😳بعید می نماید که کسی جانشینی را مطرح نکرده باشد. 👈فرض دیگر، سخن شیعه است که مساله کاملا روشن بوده و بنا به نقل ابن اسحاق: عامه مهاجران و تمامی انصار هیچ تردیدی نداشته اند که پس از رحلت رسول خدا (ص)، علی (ع)✨ صاحب "امر" خواهد بود. ♻️ترکیب سیاسی جامعه مومنین در مدینه سال آخر حیات رسول خدا (ص) از این قرار بود: اکثریت از آن "انصار" بود که ساکنان بومی مدینه به شمار می آمدند؛ گروه اقلیت اما متنفذ، "مهاجران" بودند که برخی از مکه و تعدادی از نقاط دیگر به مدینه مهاجرت کرده بودند. در سالهای⌛️ نخست هجرت و تا زمان فتح مکه، ضرورت مبارزه بر ضد کفار، آنان را با یکدیگر پیوند داده بود، اما پس از فتح مکه و گسترش اسلام 🌐 در میان قبایل و طبعا رفع خطر از سوی کفار، جامعه جدید متوجه مسائل درونی خود گردید. 🔹به طور قطع، هم گروه انصار و هم مهاجران، نگران وضعیت خود،پس از رحلت رسول خدا (ص) بوده اند. این نگرانی تا بدانجا بود که انصار بلافاصله پس از شنیدن خبر رحلت، 💥دست به تشکیل سقیفه زدند. این یکپارچگی بر زمینه ای پیشین مبتنی بوده است. انصار خود نیز مسائلی داشتند که عمده ترین آنها، رقابتهای سنتی اوس و خزرج بود. 👌در این سوی، مهاجرین، عبارت از قریش و جمعیت زیادی از سایر قبایل عرب بود. در این میان، قریش به لحاظ سوابق تسلط و بستگی به رسول خدا (ص) موقعیتی برتر داشت.جز آن که قریش در طول سالهای بعثت و هجرت، دچار تشتت شده بود. حتی پیش از آن که اسلام در میان قریش سبب اختلاف⚔ و چندگانگی شود، میان بنی هاشم و بنی امیه رقابتهایی وجود داشت. پیدایی نبوت در میان بنی هاشم، نه تنها بنی امیه بلکه سایر تیره های مهم قریشی مکه را نیز به حسادت واداشت. این حسادت تا به حدی بود که رسما به نبوت رسول خدا (ص)✨ اعتراض کرده و کسان دیگری را مستحق نبوت می‌دانستند. ⬇️⬇️⬇️