🚩 کارگزاران عمر ... 💠با توسعه فتوحات در این دوره، سرزمینهای زیادی تحت سلطه حکومت مدینه درآمد🏜. اداره این سرزمینها نیاز به مدیرانی داشت تا بر پایه ارزش های جدید، مناطق مزبور را اداره کرده و راه را برای توسعه هر چه بیشتر فتوحات فراهم کنند. در اصل، مهمترین نکته برای خلیفه و مسلمانان در آن شرایط، توسعه بیشتر سرزمینهای فتح شده بوده و برای سرزمینهای مرزی 🚧 بطور عمده کسانی انتخاب می شدند که از توان و تجربه نظامی کافی برخوردار باشند. 📜چنانکه از اسامی حاکمان و کارگزاران عمر در شهرهای مختلف بر می آید، عمر کمتر از چهرگان صحابه برای اداره امور استفاده می کرد. این مساله در همان دوره نیز آشکار بوده است❗️. زمانی که در این باره از او سوال شد، پاسخ داد: او قصد ندارد تا آنان را به کار اجرایی آلوده کند. اما شعبی که منبع مورد اعتماد سنیان است می گوید: عمر اجازه خروج مهاجران را از مدینه نمی داد⛔️ و به آنان می گفت: بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرهاست. 👤حسن بصری نیز می گوید: هر کس از صحابه قصد خروج از مدینه را داشت باید از عمر اجازه می گرفت. جلوگیری از خروج صحابه، آن گونه که برخی گفته اند، تنها اختصاص به قریش نداشت بلکه اصولا او مانع از خروج صحابه ای بود که می‌توانستند در هر شهر🏘 برای خود به محوری تبدیل شده و به نحوی در برابر خلیفه بایستند. این جلوگیری دلیل دیگری نیز داشت، و آن این بود که عمر بر آن بود تا حدیث رسول خدا (ص)✨ در شهرها نشر نشود. 👈ممانعت از خروج صحابه و عدم استفاده از آنها سیاستی بود که عمر با دقت دنبال کرد. 🗣ابن سعد در نقلی می گوید: عمر کسانی چون عمروبن عاص و معاویه و مغیره را بر سر کار می گمارد، اما کسانی چون عثمان و علی و طلحه و زبیر و عبدالرحمان بن عوف و نظایر آنها را نه؛ چرا که دسته نخست در کارهای اجرایی قوی و آگاه به امور بودند. به علاوه، عمر بر آنها مشرف بود و سایه تهدیدش🗡 بالای سر آنان بود. 👈عمر مدیران سختگیر را می پسندید حتی اگر از لحاظ تقوا چندان پایبند نبودند. ⚠️یکی از نکات مهم درباره کارگزاران عمر، نظارت عمر بر برخورد آنان با مردم و نیز با بیت المال بود. او کنترل ویژه ای بر آنان داشت و در وقت رفتن به محل خدمت، ثروت آنان را ثبت🗞 می کرد. عمر تقریبا همه کارگزاران خود را در این باره خطاکار دانسته و در وقت بازگشت، اموال آنان را دو نیمه کرده، نیمه ای را به آنان پس داده و نیمی دیگر را به بیت المال می سپرد. این کار را در اصطلاح "مشاطره اموال" می‌گویند.💰 💠ابوبکره از والیانی بود که اموالش مشاطره شد. او به عمر اعتراض کرد و گفت: اگر همه مال از آن خداست، چرا همه آن را نمی گیری، و اگر از آن ماست، چرا چنین می کنی❓ عمر پس از مشاطره اموال، بار دیگر آنان را بر سر کارشان باز می گرداند. امام علی (ع)✨ هم، مانند انتقاد ابوبکره را بر عمر وارد می دانست؛ به ویژه آنی که چرا بار دیگر آنان را بر سر کارشان باز می‌گرداند. 🔍نظارت بر کارگزاران، در سیاست های عمر به صورت یک اصل مطرح بود. این کنترل بیشتر از جهت مالی اعمال می شد. گاهی عمر همراه🚶‍♂کسی به در خانه عمالش می رفت، او ساکت می ماند تا رفیقش اجازه ورود بگیرد، آنگاه سرزده همراه او به خانه در می آمد و به این ترتیب می ‌کوشید تا بر زندگی آنان نظارت کند. 👥البته برخی کارگزاران عمر برای خود زندگی مرفهی داشتند که عمر چندان بر آنان سختگیری نمی کرد🏖. نمونه آن عمروبن عاص و یزید بن ابی سفیان بودند. این می‌توانست برخاسته از اعتماد او به مدیریت آنان باشد. در مواردی نیز او به افرادی دلبستگی داشت. 👌به هر روی فرمانها و نامه های او به حاکمان بلاد، بازخواست او از امیران شهرها و تاکید و تحریص آنان بر رعایت انصاف، فراوان در مصادر یاد شده است. این وضعیت به هر دلیل بود پس از عمر دنبال نشد. عثمان در طی سالهای متمادی خلافت خود، اوضاع کارگزاران خود را رها کرده بود. همین وضعیت✖️ مانع از آن شد که شخصیتی چون امام علی (ع) بتواند اوضاع را کنترل کند. ⬇️⬇️⬇️