آن روزها که 'واضحات' را داشتم، این عکس را گذاشته بودم و حرفهایش را زیر عکس نوشته بودم. میگفت: شما نبودید، نمیدانید چهها کشیدیم.. خیلی باید قدر بدانید، خیلی..
و هنوز سر تکان دادن و غرور و غم چشمهایش را خاطرم هست. انقلاب را میگفت؛ اسلامی که با لطف خدا و چنگ و دندان نگه داشتهایم را.
خونبهجگر شدهایم تا به اینجا رسیدهایم. پا پس نکشید، کوتاه نیایید، به دفعات با خودتان و همسفرهایتان بگویید: راه زیادی تا قله نمانده...