شعر روز قدس به‌ هم‌ می‌ریزد این‌ آشوب‌ها وقتی‌ جهان‌ را غبارآلود می‌بینی‌ تمام‌ آسمان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌کند؟ در هر کجای‌ نقشه‌ باشی‌ فلسطین‌ مثل‌ بغضی‌ از تو می‌گیرد امان‌ را دل‌ این‌ سنگ‌ها را اشک‌ شاید... نه‌، بعید است‌ دل‌ ما را به‌ درد آورد ، امّا دیگران‌ را... ! و حالا چند جای‌ نقشه‌ طوفانی‌ست‌، ابری‌ست‌ و حالا بیشتر این‌ مردم‌ بی‌خانمان‌ را... میان‌ دود و خاکستر رها می‌بینی‌، ای‌کاش‌ زمین‌ قدری‌ فرومی‌برد غم‌های‌ زمان‌ را خیالت جمع! روزی‌ می‌رسد، مردی‌ می‌آید که می‌گیرد از این‌ نامردها تیر و کمان‌ را چه‌قدر این‌ روزها داغند سرخطّ خبرها خبرهایی‌ که‌ آتش‌ می‌زنند آتش‌فشان‌ را چه‌ فرقی‌ می‌کند؟ لبنان‌، یمن‌، بحرین‌، وقتی‌ خبر لرزانده‌ از آن‌ سو تن‌ نصف‌ جهان‌ را