هدایت شده از خ. پاسندی
پست ویژه گروه روضه مادر 🏴 ویـژه‌ی ایـام فاطمیة و شهادت حضرت فاطمة سـلام اللـه علیهـا قسمت 2⃣2⃣ مدینـة پیامبـر هفته‌ها و روزهای منتهی بـه ارتحال پیامبـر (ص) چند روزی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از حج برگشته و علی(ع) را در غدیر خم و برای چندمین بار به‌عنـوان جانشیـن معرفـی می‌کنـد در نیز مدینه با مسیحیان نجران مباحثه و سپس مباهله داشته و بسیاری از پایگاه‌های شرک را در جزیرة‌ العـرب تسلیـم می‌سـازد کم‌کـم آثـار بیمـاری مشخـص می‌شـود و پیامبر بستری می‌شـود پیامبر (ص) حدود یک ماه قبل از ارتحال، مسلمین را از وفات خـود آگـاه می‌نمایـد: ➖ من دو چيز گران در بین شما مى‌گذارم و مى‌روم كتاب خدا و اهل بيتم و خداوند لطيف و آگاه به من خبر داد اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض کوثر بر من وارد شوند پس خوب بينديشيد با آن دو چگونـه رفتار خواهيـد نمـود و به علی(ع) می‌فرماید: ➖ جبرئیل هر سال قرآن را یک بار بر من عرضه می‌کرد و اما امسال آن را دو مرتبه سبب آن را چیزی نمی‌دانم جز این که اجلم فرا رسیده یا علی، من بین انتخـاب گنج‌های دنیا و جاودانگی در آن و انتخاب بهشت مخیّر شدم اما ملاقـات پروردگارم و بهشـت را اختیـار کـردم ام بـُشـر (مادر بـُشـر) که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم همراه پیامبر در خیبـر، زودتر به شهادت رسیده در ایام بیماری پیامبر به عیادت آمده و می‌گوید: ➖ من احتمال قوی می‌دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیـز به‌همـان دلیـل بـه شهـادت رسیـد! پیامبـر صلی الله علیه و آله: ➖ من نیز دلیلی غیر از مسمومیت برای بیماری خویـش نمی‌بینـم بـه عقیـده مسلمیـن؛ علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده ایشان به فضیلت مقام امامت و فوز شهادت نیز نائل آمده‌اند بیمـاری پیامبـر (ص) در خانه یکی از همسرانش، و با تب و سـردرد آغـاز می‌شـود ایشان با همان حال هر چند روز از خانه‌ای به خانه دیگر همسرانش می‌رود تا این‌که بیمـاری شـدت می‌گیـرد پیامبر (ص) در روزهای پایانی یک‌بار به زیارت بقیع می‌رود: ➖ مأمـور شـده‌ام بـرای اهـل قبـو استغفـار کنـم پس بر حضرت علی(ع) تکیه کرده و به بقیع می‌رود در میان قبرستان ایستاده و می‌فرمایـد: ➖ سلام بر شما ای اهل قبور به شما تبریک می‌گویم که از آنچه مردم در آن گرفتار می‌شوند، عبور کردید زمانی که فتنه‌ها .... یکی پس از دیگـری روی مـی‌آورند از این‌جـا بـه بعـد راه رفتن پیامبـر (ص) یـا کمـک علـي و احتمـالاً پسرعمویشان، فضل پسر عباس است، ولی در گزارش‌های امثال عایشه، بعد ارتحال رسول الله به‌علت کینه‌ای که به علی وجود دارد، تنها از فضل بن عباس نام برده می‌شود و اگر لازم باشد به علی اشاره کند؛ فقـط می‌گویـد؛ فضل و «شخص دیگری»‼️) ایشان سه روز بعد در حالی که سرش بسته است به علی(ع) و فضل بن عباس تکیه زده، از منزل بیرون آمده، بـر منبـر می‌نشینـد و خطبـه می‌خوانـد؛ پس از حمد و ثنای الهی درباره نماز، ضعیفان و یتیمان و بردگان سفارش می‌کند بارها مردم را از فتنه‌های بعد از خودش آگاه می‌سازد: ➖ ای مردم، هنگامه‌ی رفتن من از میان شما فرارسیده ای مردم، هیچ‌کس ادعاء و آرزوی دورودرازی نداشتـه باشـد ای مردم قسم به کسی که مرا به حق مبعوث کرده بین خدا و بندگان چیزی جز عمل خیر و شر نیست .... و اگر فردی معصیت کند نابـود می‌شـود آیا پیام خدا را ابلاغ کردم؟ ایشان نماز ظهر را نیز در مسجد اقامه، و دوباره همان گفته‌ها را بر فراز منبر تکرار می‌نماید: ➖ هر كس به گردن من حقّی دارد آن حق را از من بگیرد مردم از بزرگواری پیامبر بـه گریـه می‌افتنـد: ➖ یا رسول‌اللَّه! ما بر گردن شما حقی داشته باشیم؟! ➖ رسوایی پیش خدا سخت‌تر از رسوایی پیش شماست اگر به گردن من حقّی دارید اگر از من طلبی دارید بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد یك نفر بلند می‌شـود: ➖ یا رسول‌اللَّه! من به گردن شما حقّی دارم در جایی شما سوار بر شتر از کنارم عبور می‌كردید من هم سواره بودم ناقه‌ من نزدیك شما آمد و شما با عصاء، هی‌كردی؛ عصا به شكم من خورد! پیامبر (ص) كسی را می‌فرستد همان چوبدستی را از خانه بیاورند و پیرهنش را بالا می‌زند: ➖ حال قصاص كن نگذار به قیامت بیفتد مردم با حیرت نگاه می‌كنند و از تصمیم آن مرد که قصد قصاص کرده، شرمگین هستند مرد جلو می‌آید اما روی پای پیامبر می‌افتد و شکم ایشـان را می‌بوسـد: ➖ یـا رسول‌اللَّـه! من با مـَس بدن شما خودم را از آتش دوزخ نجـات می‌دهـم 🏴 ادامـة دارد ....