#معرفی_کتاب
#سبک_زندگی_شهدایی
از متن کتاب:
او همواره در آرزوی شهادت، عرصههای نبرد را تجربه کرده بود. از فیاضیه و فارسیات تا مرصاد. حتی منافقین هم در مرصاد تاب ایستادگی مقابل او را پیدا نکردند. جنگ تمام شد و احمد، ردّ کاروان رفتهی شهدا را با نگاهی اشکبار رصد میکرد. او اکنون پدرِ دو فرزند بود. آسان نیست برای فرماندهی که یاران همرزمش را شهید ببیند و بعد ببیند که فرصت شهادت از دست رفته است. خودش در یک سخنرانی میگوید: «خدا را شاهد میگیرم که هیچ روزی نیست که از واماندگی از این کاروان، غبطه و حسرت نخورم...»
اما خواست خدا بود که او بماند.
| يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم |