💠 علت نامگذاری ماههای سال به قمری چیست؟ و آیا نحوست ماه صفر واقعیت دارد؟ نام ماه‌های قمری از دوره جاهلیت به اسلام رسیده است. این ماه‌ها سابقه تاریخی طولانی دارند و مربوط به زمان حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و منسوب به دین حنیف ابراهیمی هستند و هر یک از این اسامی معنی خاصی دارند.1 ماه اول، محرم است که آغاز سال قمری است و آن‌را از این جهت محرم نامیده‌اند که در اثنای آن جنگ و غارت حرام بود. ماه دوم صفر است و آن‌را از این جهت صفر نامیده‌اند که در این‌ماه بازارهایی در یمن بپا می‌شد که آن‌را صفری می‌گفتند و از آن‌جا آذوقه می‌گرفتند و هر که به بازار نمی‌رسید، از گرسنگی هلاک می‌شد. و نیز صفر را از آن جهت صفر گفته‌اند که در اثنای این‌ماه شهرها از مردم خالی می‌شد که مردم آن‌جا برای جنگ بیرون می‌رفتند و معنی را از صِفر به معنی خالی گرفته‌اند. پس‌از صفر، ربیع‌الاول و ربیع‌الثانی است که احتمالاً عرب به خاطر این‌که در این‌وقت مواجه با بهار و رویش گیاهان و شکفتن شکوفه‌ها بوده‌اند، به این نام نامیده‌اند. پس‌از ربیع، ماه جمادی‌الاول و جمادی‌الثانی است و از آن‌جهت که در وقت نام‌گذاری این دو ماه، آب یخ می‌بسته است، زیرا {اعرابی که تازه می‌خواستند برای ماه‌ها نامگذاری کنند}نمی‌دانستند که زمان گرما و سرما {در گردش سال و ماه قمری}تغییر می‌یابد. ماه هفتم رجب است و آن را از آن‌رو رجب گفته‌اند که از آن بیمناک بودند و رجب به معنی بیم داشتن است. بعد از رجب، شعبان است و این‌ماه را از آن جهت شعبان نامیده‌اند که در این ماه {اعراب} منشعب {جدا از هم} می‌شده بر سر آب‌های خویش و به جست‌وجوی غارت می‌رفته‌اند. شعبان و انشعاب از یک ریشه‌اند. بعد از شعبان، رمضان است به‌مناسبت آن‌که در وقت تسمیه ماه‌ها زمین از شدت گرما تفدیده بود و رمضا به معنی شدت گرماست. از آن‌جا که رمضان یکی از ماه‌هایی است که در قرآن توسط خداوند ذکر شده است، روا نیست که بگوییم رمضان، بلکه باید گفت ماه رمضان. بعد از ماه رمضان، شوال است «به جهت زیادشدن شیر شتران آبستن، یا قطار کردن شتران به جهت سفر به این عنوان نامیده شد.» به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض شد: شوال به چه معنا است؟ فرمودند: «یعنی ماهی که گناه مؤمنان در آن از بین رفته است و گناهی نمانده مگر این که خداوند آن را آمرزیده است.» بعد از شوال، ذو‌القعده است، به‌مناسبت آن‌که در اثنای آن {اعراب} از جنگ و غارت فرو می‌نشستند، به این نام نامیده‌اند. قعده از قعود به معنای نشستن است. آخرین ماه قمری ذو‌الحجه است و این ماه را به مناسبت این‌که حج در اثنای آن انجام می‌شد، این‌گونه نامیده‌اند(2) گفتنی است درباره علت نامگذاری توضیحات شرعی و اسلامی نیز وجود دارد که برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توان به کتاب‌های مفاتیح‌الجنان، المراقبات عالم ربانی حضرت آیةالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(قدس‌سره) و هدایه‌الانام محدث قمی(قدس‌سره) مراجعه کرد. نحوست ماه صفر در کتاب مفاتیح‌الجنان در رابطه با ماه صفر می‌فرماید: این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست.(3) در میان مردم معمول است که بعضی از روزها را روز سعد و مبارک و بعضی را روز شوم و نحس می‌دانند، بحث در این است تا چه اندازه این اعتقاد در اسلام پذیرفته شده است. از نظر عقل، محال نیست که اجزای زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشد، بعضی دارای نحوست و ایام دیگر ضد آن باشد؛ هرچند از نظر استدلال عقلی راهی برای اثبات یا نفی آن وجود ندارد. همین اندازه می‌گوییم ممکن است، ولی از نظر عقل ثابت نیست. بنابراین اگر دلایل شرعی از طریق وحی که افق‌های وسیع‌تری را روشن می‌نماید، بر این معنی در دست داشته باشیم، قبول آن نه‌تنها بلامانع بلکه لازم است. در قرآن تنها در دو مورد اشاره به نحوست ایام شده است، در رابطه با قوم عاد می‌فرماید: ما بر هلاک آن‌ها تند بادی در روز پایداری نحسی فرستادیم.(4) و در سوره دیگر می‌فرماید: ما تندبادی سخت و سرد در روزهای شومی بر آن‌ها مسلط ساختیم.(5) پس قرآن تنها اشاره ای سربسته به مسئله دارد، ولی احادیث زیادی در زمینه نحس و سعد ایام داریم. در روایتی نقل شده که یکی از دوستان امام حسن عسکری(علیه‌السلام) روز سه‌شنبه به محضر امام مشرف شد، امام فرمودند: دیروز تو را ندیدم؟! عرض کرد چون دوشنبه بود و من برای مصون ماندن از شرّ این روز از خانه بیرون نمی‌آیم. امام فرمودند: کسی‌که می‌خواهد از شرّ دوشنبه در امان بماند، در اولین رکعت نماز صبح سوره هل اتی بخواند که تناسب با رفع شر دارد... خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه می‌دارد.(6) ... اینجا امام نحوست را رد نکردند. در بعضی از روایات سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده، یعنی سعد و نحس بودن به‌خاطر جریانات و حوادثی که در آن روز اتفاق افتاده می‌باشد، نه این‌که خود ایام نحس باشند.