دلتنگ نباش پارت سوم کلاس هایشان تئور بودوعملی۰کلاس های عملی بیشتر ومهم تر از کلاس های تئوری بود۰روح الله از نو جوانی ورزش می کردو آمادگی جسمانی خیلی خوبی داشت،عاشق کلاس عملی بود۰ کلاسی داشتند به نام(تاکتیک)که دران باعوارض زمین و نحوه عبور از موانع و جهت یابی اشنامی شدند۰ معمولااکثر دانشجوها از این کلاس به دلیل سخت بودنش فراری بودند، به جزءروح الله که سرش درد می کرد برای شرایط سخت۰ گاهی هنگام کلاس تاکتیک،برف و باران می بارید۰ سینه خیز رفتن روی گل و شل برای هیچ کس هیجان نداشت به جزء او۰به تنهاچیزی که فکر نمی کرد،کثیف شدن لباس و سروصورتش بود۰با جان ودل خودرابرای کار مهمی آماده می کرد۰تمرین در میدان موانع هم جزو عادت های همیشگی اش بود۰ نیمه های ترم بود که اعلام کردندقرار است برای تربیت بدنی،تست دوی پنج کیلومتر بگیرند۰از چند روز قبل شروع کرد به تمرین۰ روز مسابقه با اینکه خیلی تلاش کرد، نفر دوم شد۰همان طور که نفس نفس میزد،دست روی شانه نفر اول گذاشت،(افرین!خیلی خوب بودی۰اسمت چیه؟ ) ممنون،تو هم خیلی خوب بودی۰مجتبی۰اسم تو چیه؟ روح الله خودش را معرفی کردو پرسید:ورزشکاری؟ اره، چند ساله فوتبال بازی میکنم۰معلومه تو هم ورزشکاری۰ تایپ :مدیر کانال کانال 》🌺 https://eitaa.com/martyrs1231