کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند دستهای پینه دارش استراحت می کنند نخل ها ازغربت و بغض گلو راحت شدند مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند ای خوارج ، بهترین فرصت برای دشمنی ست شمع بیت المال را روشن کنید ، او رفتنی ست درد را با گریه های بی صدا آزار داد با لباس نخ نمایش ، کوفه را آزار داد مهربانی نگاهش حیف مشکل ساز بود روی مسکین ها در دارالخلافه باز بود دشمنانش در لباس دوست بسیارند و او بندگان کیسه های سرخ دینارند و او سادگی سفره اش خاری به چشم شهر بود مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود 𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖𝄖