حیف و صد حیف‼️
زمانی
#مادر را باعطر
#چادرنمازش
می شناختیم
با
#روسری گره خورده زیر گلویش،
با
#ادب و متانتش با
#وقار و سکوتش،
با حیایی که
#ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر می کرد.
با کودکی که با
#عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث آسیبی ببیند و دست کودکی دیگر که گره خورده بود به لای چادرش و سرشار بود از حس زیبای
#مهر_مادری
چه شد بر ما؟
به کجا می رویم⁉️
چادرها که کنار رفت
واژه ی مادر هم سقوط کرد
در پرتگاه بی اصالتی
در چاله ی
#بی_حیایی
از مادر مژه هایی چسب زده
ناخن هایی کاشته شده و صورتی رنگی باقی ماند
که نه رنگی از
#محبت داشت
نه رنگی از
#خدا
#کودک هم از آغوش مادر محو شد
جایش سگی فانتزی با هزینه ای گزاف جانشین شد❗️
پیراهن گلداری که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور میکرد آب رفت
عریانی و بدن نمایی شد هنر‼️
#هرزگی ، شد کلاس‼️
#بی_غیرتی ، شد آزادی‼️
و آغوش ، شد آغوش رایگان( ز ز آ )‼️
براستی بهشت زیر پای
کدامین مادر است⁉️
و کدام
#مرد از دامن چنین زنانی
به
#معراج خواهند رسید⁉️
آیا وقت آن نرسیده که واژه ی زیبای مادر و
#زن را با
#حیا و حریم ،
حرمت دهیم ⁉️
و جای این
#دنیا_زدگی اهریمنی ، اندکی سرشتِ الهی خود را پرورش دهیم
و با
#پوشش به خود ارزش دهیم⁉️
حواسمان باشد:
آغوش
#مرگ در انتظار همه ی ماست
و این
#جوانی چند صباحی بیش نیست
و
#خداوند نظاره گر ماست..