🔹بسیاری از توابین که در جنگ شرکت و شهید شدند همگی دست پرورده‌ی اخلاق محمدی سید اسدالله بودند نه زبان او که زبان او‌ نیز هم برنده بوده و‌ هم نرم، برنده در مقابل نفاق، نرم در مقابل نادمین. با زندانی‌ها بیل می‌زد با آنان غذا می‌خورد. برای آنان و خانواده‌های‌شان در محوطه ندامتگاه محلی تعیین و دیدار منظم می‌گذاشت. 🔹کارهای فرهنگی او باعث شده بود در زندان او خود نیز یکی از آنان شود کما اینکه خانواده‌ی ایشان می‌گویند در بعد انقلاب هم سید شهید را زندانی می‌دیدیم. 🔹این شهید والامقام اگر از قدیمی‌ترین شکنجه‌دیدگان ساواک بود و چشمان‌اش در شکنجه‌های مامورین جنایتکار ساواک بسیار ضعیف شده بود بخاطر ایمان پایدار و مقاومت در ۱۵ سال زندان ستم شاهی بود. 🔹حال یک انسان از خدا بی‌خبر برای خوشایند دیگران دست به قلم برده و او را هم‌ردیف ساواکی‌ها قرار داده است. او ظلم به خودش کرده که ناآگاهانه دست به این نوشته زده و سپس در حق آن شهید مظلوم‌که انصافا با انتخاب شهید بهشتی بدرستی منتخب بجایی برای دادستانی انقلاب اوین بود زیرا هیچکس عمق منافقین را غیر شهید لاجوردی نمی‌شناخت. - دل‌دارترین بود - بی‌توقع ترین بود - مومن‌ترین بود - چالاک‌ترین بود برغم سن بالا و‌ شکنجه‌ی فراوان - خاکی‌ترین بود (تا آخر عمر شریف‌شان در خ ۱۷ شهریور خ سفاباشی به‌ همراه اخوان‌شان آقایان مرتضی و رضا در یک مجموعه ۴ طبقه زندگی می‌کردند و‌ بعد عزل، ایشان در زیرزمین منزل‌شان روسری‌دوزی (سری‌دوزی) داشتند. او وقتی پسرشان سید حسین تیر بالای قلبش خورد و‌ در عیادت در بیمارستان نجمیه (در عملیات والفجر مقدماتی) به ایشان (به شهید لاجوردی) به عنوان جمله‌ی معترضه عرض کردم حاج آقای عزیز حسین تیر بالای قلبش خورده چطور دل‌تون اومده در این بیمارستان غیرتخصصی بخوابانیدش؟؟؟؟ در پاسخ فرمودند: هر کجا بچه‌های مردم‌ و بسیجی‌ها هستند حسینم هم باید مثل اونا مداوا بشه!!!!ً ✍️طاهر علیزاده 💠eitaa.com/masaf_najva