🔹شهربانی دوران رضاشاه نفوذ چندانی در كشورهای خارجی نداشت و اساساً هيچگاه به درجه‌ای از اعتبار و اهميت اطلاعاتی و ضدجاسوسی دست نيافت كه قادر باشد حيطه فعاليت‌هايش را به خارج از مرزهای كشور گسترش دهد؛ و يا حتي از سوی سرويس‌های اطلاعاتی و امنيتی مختلف جهان، و از جمله كشور انگلستان، مورد توجه قرار گيرد. 🔹ارتشبد حسين فردوست در خاطرات خود به نقص دستگاه اطلاعاتی و ضدجاسوسی دوران رضاشاه و ويژگي‌های كلی آن چنين اشاره كرده است: در دوران قاجار دستگاه اطلاعاتی و امنيتی سازمان يافته وجود نداشت و در واقع در دوران رضاشاه نيز وضع تفاوت اساسی با زمان قاجار نداشت و انگليسی‌ها، شايد به عمد، حتی تشويق هم نكردند كه به سازمان اطلاعاتی و امنيتی توجه شود. در آن دوران اطلاعات به معنای اخصّ آن، يعني كسب خبر از كشورهای هدف اطلاعات خارجی، مفهومی نداشت و رضاخان همه چيز را از نظميه، كه بعداً شهربانی نام گرفت، می‌خواست. فعاليت‌های ضدبراندازی و ضدجاسوسی به عهده شهربانی بود و شهربانی نيز اصولاً براي چنين كاری سازمان نيافته بود. لذا امنيت داخلی فقط بر پايه اقتدار فرد رضاخان و رعب و وحشت استوار بود. در زمينه اطلاعات، سفارتخانه‌های ايران در كشورهای هدف، از طريق وزارت خارجه مسائل را به اطلاع رضاخان می‌رساندند، كه طبعاً كيفيت بسيار نازلي داشت. در ستاد ارتش نيز ركن دو هم وظيفه ضد اطلاعات را انجام می‌داد. در لشكرها ركن 2 وجود داشت كه می‌بايست وظيفه ضد اطلاعات را انجام دهد؛ ولی كار آن به كسب اطلاع از وضع لشكر، مثلاً درباره وضع لباس سرباز و وضع آشپزخانه و غيره، محدود بود و نام اين‌ها را كسب اطلاعات می‌گذارد. ركن 2  لشكر گزارش خود را به فرمانده لشكر می‌داد و نه به ركن 2 ستاد ارتش؛ و وظيفه‌اي كه ضد اطلاعات خوانده می‌شود و وظيفه اصلی‌شان بود عملاً انجام نمی‌شد. در هنگ‌ها نيز يك افسر وجود داشت كه وظيفه ركن 2 را در هنگ انجام می‌داد؛ ولی نام ركن 2 به آن نداده و افسر فوق جزو افسران ستاد هنگ محسوب می‌شد. در هنگ، ستاد به نام قرارگاه خوانده می‌شد و تنها در لشكر نام ستاد داشت. در رده‌های پايين‌تر از هنگ، افسري كه وظيفه ركن دو را انجام دهد وجود نداشت. اين وضع ادامه داشت تا زماني كه افسران فرانسوی طی چند دوره در دانشگاه جنگ تدريس كردند و وظيفه ركن دو واحدهای نظامی را مشخص نمودند و اطلاعات و ضداطلاعات به مفهوم علمی آن را آموزش دادند و روشن نمودند كه منظور از اطلاعات كسب اطلاع از جو، زمين، استعداد و كليه اطلاعات مربوط به دشمن است كه بايد برای اخذ تصميم دفاع و حمله و امثالهم به فرمانده گزارش شود و، علاوه بر آن، بايد ضداطلاعات هم باشد كه عمل ضدجاسوسی در واحدها و نيز وظيفه حفاظت پرسنل، اماكن، اسناد را انجام دهد. تا آن زمان كسی معنی اطلاعات و ضداطلاعات را نمی‌دانست. هرچند پس از اين آموزش‌ها، ضداطلاعات مركزی و ضداطلاعات واحدها تشكيل شد و از اطلاعات تفكيك شد، ولي عملاً بی‌نتيجه بود و ركن دو همان وظايف قبلي خود را انجام می‌داد. درباره ارتش فرانسه بايد توضيح داد كه اصولاً آن‌ها در زمينه اطلاعات و ضداطلاعات تجربه طولانی از دوره استعماری دارند و روي اين تجربه خود تعصب نشان می‌دهند و لذا پس از تشكيل پيمان ناتو همه كشورهاي عضو پيمان سيستم آمريكايی را پذيرفته و جذب كردند و تنها ارتش فرانسه اصول خود را حفظ كرد. 🔹هيئت فرانسوی فوق مدتی در ايران تدريس كرد و كتب لازم را در اختيار گذارد كه ترجمه شد، ولي مدتی قبل از جنگ جهانی دوم ايران را ترک نمود(1). انگليسيان هم، كه رضاخان را به قدرت رسانيده بودند، هرگز درصدد برنيامدند تشكيلات اطلاعاتی و ضدجاسوسی قابل توجهی براي او سازماندهي كنند و ترجيح می‌دادند مستقيماً و از طريق ماموران اطلاعاتی خود اين مهم را انجام دهند و اساساً اعتباری هم برای شهربانی و دستگاه‌های امنيتی و اطلاعاتی رضاخان قائل نشدند. به عقيده آنان تشكيلاتی نظير شهربانی صرفاً در جهت سركوب قهرآميز و غيرانساني آن هم به شيوه‌هايی بس سنتی و عقب مانده اتباع كشور می‌توانست كارايی داشته باشد(2). ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پانوشت‌ها: ✍️1. حسين فردوست، ج 1، صص 381-382 و صص 80-81 ✍️2. همان ج 1، صص 80-81 و اسكندر دلدم، پيشين، ج 2، صص 542-.544 💠@masaf_najva