#️⃣ 💢پدر روزنامه می خواند. اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد. حوصله ی پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را که نقشه ی جهان را نمايش می داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد. بيا! کاری برايت دارم. يک نقشه ی دنيا به تو می دهم. ببينم می توانی آن را دقيقا همان طور که هست بچينی؟ دوباره سراغ روزنامه اش رفت. می دانست پسرش تمام روز گرفتار اين کار است. اما يک ربع ساعت بعد پسرک با نقشه ی کامل برگشت. پدر با تعجب پرسيد: مادرت به تو جغرافی ياد داده؟ پسرجواب داد: جغرافی ديگر چيست؟ پدر پرسيد: پس چگونه توانستی اين نقشه ی دنيا را بچينی؟ پسر گفت: اتفاقا پشت همين صفحه تصويری از يک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم دنيا را هم دوباره ساختم. ➖➖➖ ✅ کانال رسمی مصاف رضوی ✅ @Masaf_Razavi