🔺تقریبا ۵ سالی میشه کوهنوردی رو به کمک سرپرستمون که بهش حاجی بابا میگفتم شروع کردم،متاسفانه بعد از حدود ۲سال حاجی بخاطر آسیب پا دیگه نتونست همراهیمون کنه و گروهی که هفت سال سرپرستش بود رو سپرد به یه آقای تقریبا۳۰ ساله.اوایل تو گروه کسی نمیتونست تحملش کنه اما به احترام انتخاب حاجی سکوت میکردیم،به مرور سرپرست جدید تو دل همه جا وا کرد و با همه صمیمی شد ‏ 🔺تا جایی که به حاجی بابت قوانین سخت گروه ایراد میگرفت که تو گروه خانوما آزادی ندارن،چرا باید لباس خانوما بلندتر از آقایون باشه واذیت بشن ‏ازحقوق برابر میگفت به ظلمی که درحق خانوما میشه،خلاصه طوری حرف میزد انگار مدافع حقوق خانوماست و همه باور کرده بودن در حقشون ظلم شده ‏ 🔺بقیه ی آقایونِ تو گروه هم حرفاشو تایید میکردن و غمگین بودن از اینکه تو ایران ما زنان آزادی نداریم و باور غلطی نسبت به آقایون داریم ‏حرفای سرپرست جدید رو همه تاثیر می گذاشت. دیگه گروه از هدف اصلیش خارج شده بود 🔺به هر بهونه ای مهمونی های مختلط،مسافرتای شمال و اصفهان و کیش و...برگزار میشد.بعضیا اولِ کار دیدن اعتراضشون بی فایده هست از گروه رفتن بیرون که بهشون انگ عقب موندگی زدن ولی ما موندیم و بعد از چند سال که به خودمون اومدیم دیدیم چقد تغییر کردیم ‏جنس حرفا و شوخیا کلا فرق کرده ‏آقایون چقد بی پروا در مورد کوچک ترین مسائلمون نظر میدن ‏حساسیت هایی که قبلا تو روابط داشتیم رو دیگه نداریم،چه روابط ناسالمی که در عرض سه سال شکل گرفت ‏ 🔺تابستان امسال هم همه رفتن شمال که بخاطر خیانت یکی از آقایون به خانومش که تو سفر مشخص شد یه دعوای اساسی شد. ‏بعد از اون هم بخاطر جریان اغتشاشات و مخالفتا تصمیم گرفتم کلا گروه رو بذارم کنار ‏ و امروز بعد از تقریبا ۸ماه بیخبری از گروه شنیدم که برا گروه دنبال سرپرستن چون از سرپرستِ" مدافع حقوق زنان "به جرم تجاوز به دختر دایی ۱۲ ساله اش شکایت شده ‏و از صبح هزار بار ازخودم پرسیدم مدافع حقوق خانوما دنبال چی هستن؟ ✍🏼 hazal 🇮🇷 اینجاست 👇 http://eitaa.com/joinchat/2273312768C3a2be2e04f