حق تعالی به وسیله حضرت موسی(ع) از قوم یهود خواسته بود تا روز جمعه را بزرگ شمرند و در این روز کارهای مادّی و دنیوی را ترک گویند و به امور معنوی و اخروی بپردازند. یهودیان از این امر الهی سربرتافته، جمعه را برای کسب و کار و شنبه را برای تعطیلی برگزیدند؛ آنان شنبه را عظیم‌ترین روزها می‌دانستند. از این روی، قهر و کیفر الهی شامل حالشان شد و شکار در روز شنبه برایشان حرام گردید. نزدیک ساحل «بحر احمر»، در «بندر أیله» عدّه‌ای از دودمان بنی‌اسرائیل در زمان حیات حضرت داوود(ع) زندگی می‌کردند، که می‌بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب می‌کردند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش می‌پرداختند و طبق آیینشان، شکار در روز شنبه را حرام می‌دانستند. ماهیان دریا که شنبه را روز امن و امان یافته بودند، به خواست و مشیّت خداوند به کناره دریا می‌آمدند و چنان روی آب را پر می‌کردند که با تلاش اندک و در زمان کم، صیّادها می‌توانستند تعداد زیادی ماهی بگیرند؛ امّا روزهای دیگر برای ماهیان ناامن بود و از کناره دریا فاصله می‌گرفتند و به اعماق آب می‌رفتند؛ به گونه‌ای که صید آنها به سختی صورت می‌گرفت: فلمّا عتوا عن مّا نُهوا عنه قلنا لهم کونوا قِردة خاسئین؛ و چون از آنچه از آن نهی شده بودند؛ سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید»[6] در پی این فرمان، همه باقی‌ماندگان در شهر، به میمون‌هایی ریز و درشت تبدیل شدندو دروازه شهرشان بسته شد و کسی از ایشان توان بیرون رفتن نداشت. با شنیدن این خبر، مردم شهرهای دیگر به آنجا ‌آمدند و از بالای دیوار، شهر مردان و زنان فریبکاری را که به صورت میمون شده بودند، تماشا می‌کردند. واعظان مهاجر شهر، تصمیم به بازگشت گرفتند. آنها نزد میمون‌هایی که به خویشان و دوستانشان شباهت داشتند، ‌رفته و سؤال کردند: تو فلانی هستی؟! و آنگاه میمونی که مورد سؤال قرار گرفته بود؛ در حالی‌که آب از دیده‌اش جاری می‌شد، با اشاره سر تأیید نمود. حق‌تعالی، پس از سه روز، باد و باران بنیان کن نازل فرمود؛ تا جایی‌که همگی به هلاکت رسیدند و هیچ مسخ شده‌ای در آن شهر باقی نماند.()خداوند می فرماید: «فجعلناها نکالاً لمّا بین یدیها و ما خلفها و موعظة لّلمتّقین؛ و ما آن [عقوبت] را برای حاضران و [نسل های] پس از آن، عبرتی، و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم» تفسیر کشّاف»، ج 1، ص 355 2. «بحارالأنوار»، ج 14، ص 49 3. سوره اعراف، آیه 163 4. سوره اعراف، آیه 164 5. «تفسیر برهان»، ج 2، ص @masafe_akhar