🔸۸ آذر، سالروز شهیدی که قرار بود پزشک شود 🔸 تاریخ ولادت: ۲ مهر ۱۳۴۷ 🔸 تاریخ شهادت: ۸ آذر ۱۳۶۶ 🔸 محل شهادت: ماووت عراق 🔸 گلزار شهید: ماسال 🌹 زندگينامه: 👇 در ۲ مهرماه سال ۱۳۴۷ در روستاي ميرمحله از توابع شهرستان ماسال در خانواده‌اي متقي و پرهيزکار ديده به جهان گشود. ابو‌علي‌سينا تحصيلات ابتدايی را در روستاي ميرمحله سپري کرد و هم‌زمان با پيروزي انقلاب اسلامي که نوجواني يازده ساله بود همگام با ديگر نوجوانان و جوانان در راهپيمايي‌ها شرکت مي کرد و همواره حضوری فعال در چنین محافلی داشت. وي هم‌زمان با تحصيل در کنار پدرش به بنايي مي‌پرداخت و به دلايل مشکلات اقتصادي تا دوم راهنمايي به تحصيلات پرداخت و از سال ۱۳۶۰ به کار بنايي در روستا مشغول گرديد. ابوعلي‌سينا هم زمان با جنگ تحميلي عراق عليه انقلاب نوپاي جمهوري اسلامي با شور و شوقی خاص قصد حضور در جبهه‌ها را داشت که خانواده و مسئولين از حضور وي در جبهه ممانعت کردند اما سرانجام ابوعلی سینا در سن ۱۷ سالگی با رضايت پدر و مادر در سال ۱۳۶۵ وارد جبهه‌هاي حق عليه باطل شد که در اولين حضورش پس از هشت ماه چشم انتظاري خانواده به مدت چهل و پنج روز به شهرستان ماسال برگشت. ابوعلي‌سينا مداح اهل بيت (ع) بود و بزرگ‌ترين آرزويش زيارت بارگاه اباعبدالله الحسين (ع) بود. بسيار مهربان، دوستدار امام و ولايت فقيه، مقيد به مسائل ديني و خوش برخورد بود. به پدر و مادر و بزرگ‌‌ترها احترام خاصي مي‌گذاشت و هيچ‌گاه صله رحم را فراموش نمي‌کرد و هميشه بر خداوند متعال توکل مي‌کرد. بيش‌ترين سفارشش به خانواده و دوستانش پيروي از ولايت فقيه و حفظ انقلاب اسلامي و شرکت در نماز جماعت بود. خانواده او را ابوعلی‌سينا ناميده بودند چرا که دوست داشتند وی در دانشگاه رشته پزشکی بخواند و پزشک شود اما ابوعلی سينا جبهه را به دانشگاه ترجیح داد و در حدود بيست و يک ماه حضور در جبهه‌ها در کنار پدر، برادران و دايی خود برای حفظ کيان انقلاب اسلامي از هيچ کوششی دريغ نکرده بود. او که در گردان تخريب حضور داشت در هشتم آذر ماه سال ۱۳۶۶ با اصابت تير و ترکش خمپاره از ناحيه سر و گردن در عمليات نصر ۸ ماووت عراق، در سن ۱۹ سالگی شهد شيرين شهادت را نوشيد و در گلزار شهدا شهرستان ماسال در کنار ديگر دوستانش آرام گرفت و به خاک سپرده شد. 🌹 برشی از وصیت نامه شهید:👇 چند کلمه ای برای پدر و مادر م می نويسم، پدر و مادرم درود بر شما که با زحمتهای فراوان و با هر دردی مرا بزرگ کرديد و به جبهه فرستاديد تا با دشمنان اسلام مبارزه کنم درود بر شما که به من ياد داديد لبيک گفتن را لبيکی که امام حسين (ع) در ۱۴۰۰ سال پيش هل من ناصر ينصرنی آن را گفته است خدا به شما اجری بزرگ بدهد انشاالله پدر ومادرم در مقابل دشمن گريه نکنيد که آنها خوشحال شوند در مقابل دشمن چنان سخت و استوار باشيد تا لرزه بر اندامشان بيفتد تا ديگر دورتان نيايند. در پايان از تمامی دوستان و آشنايان و فاميلها حلاليت می طلبم واميدوارم اگر حقی به گردن من داشته اند ادا نشده مرا ببخشند و در همين لحظه بيان می نمايم اگر حقی از من به گردن کسی مانده همه را بخشيدم و از همه راضی هستم باشد که خداوند از سر تقصيرات اين بنده حقير در گذرد در ضمن دوست ندارم کسانی که مخالف اين انقلابند در تشييع جنازه ام شرکت کنند و نه در مراسم مسجد زيرا هدف ما حفظ اين انقلاب و اسلام بود و در همين راه نيز جان داده ايم همان ها مخالفين و دشمنان ما هستند. خداحافظ. 💢 امام خمینی(ره): خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست. ✍️ جمع‌آوری و ویرایش: ♦️ @MasalNews