سینهٔ خود را محلِّ کَسبِ فیضت کرده ام جنسِ آن را جور کن گر چه دُکانم کوچک است تا که در منظومهٔ مِهرِ تو هستم مُشتری صد چو قُرصِ ماه پیشِ قُرصِ نانم کوچک است قَد کشیدم در لباسِ نوکری آنقدْر که رَختِ شاهنشاهیِ کُلِّ جهانم کوچک است نیستم راضی کسی سوگند بر جانم دهد تو علی جانی ؛ مگر سوگندِ جانم کوچک است ؟ اَشهَدُ اَنَّ علیً حُجَّةُ اللّه ام بلند زانکه بی نامِ بلندِ تو اذانم کوچک است بوتُرابا از تُرابت فیضِ تُربت می رسد در نجف کِی کربلایِ من به نوبت می رسد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14