مقایسه ازدواج در فرهنگ و تفکر غرب و اسلام اگر جامعه ما واقعاً به دستور اسلام کند؛ یعنی پسرها و دختران واقعاً قبل از ازدواج، با جنس مخالف در ارتباط نباشند (به اصطلاح دوست دختر و دوست پسر نداشته باشند)، ازدواج برای یک پسر یا دختر یک آرزو است. یک پسر به سن پانزده شانزده سالگی که میرسید، احساس طبیعی نیاز به همسر در او پیدا میشد، یک دختر هم همین طور، و این طبیعی است که آرزوی یک پسر این بود که زن بگیرد چون به وسیله ازدواج از محدودیت و ممنوعیتِ استفاده از زن خارج میشد و به مرز آزادی استفاده از زن میرسید. آن وقت «شب زفاف کم از صبح پادشاهی» نیست، چون روی خاصیت روانی، اولین موجودی که این پسر را به این حظّ و بهره رسانده یعنی از محدودیت به آزادی رسانده همسرش بوده، و برای دختر هم این پسر اولین کسی بوده که او را از محدودیت به آزادی رسانده است. و طبیعتاً عشق و الفت آنها افزون می شود. اما فرهنگ و تفکر غرب به پسر و دختر اجازه میدهد که تا زمانی که ازدواج نکرده روابط جنسی اش آزاد باشد. نتیجه این است که برای یک پسر ازدواج محدودیت است و برای یک دختر هم ازدواج محدودیت است. قبل از ازدواج، آزادی داشته با هر کسی [رابطه داشته باشد]، حال که میخواهد ازدواج کند به یک نفر محدود میشود. این است که یک پسر وقتی میخواهد زنی را بگیرد، میگوید: «من از امروز یک زندانبان برای خودم درست کردم.» یک دختر هم شوهرش برایش زندانبان میشود؛ یعنی از آزادی به محدودیت میآیند. برگرفته از: شهید مطهری (آشنایی با قرآن ج 4 ص 18) ________|🇮🇷|____________ ❥|•@mashghe_nokarane🕊