#تلاش 1
شب و روز برای کنکور تلاش کردم که یه دانشگاه خوب قبول شم . همین سال اولی کلی خوندم که قبول شم. بیخیال مدرسه و امتحانات نهایی شدم و جاش تمرکزم رو روی کنکور و تست هاش گذاشتم.
بعضی شبها تا صبح نمیخوابیدم و فقط درس میخوندم . دیگه خواب زیادم از ساعت سه تا شش صبح بود.
خیلی اذیت میشدم اما چاره ای نداشتم من باید برای درسم تلاش میکردم.
هر چقدر به کنکور نزدیک میشدم استرسم بیشتر میشد. ترس داشتم از اینکه کنکور رو قبول نشم!
روزای آخر که درسامو مرور میکردم احساس میکردم که خوب یادم نیستن.
خیلی فشار روم بود داشتم دیونه میشدم . یک سال تمام خودمو تو خونه حبس کردم و حتی کلاس های مدرسه رو شرکت نمی کردم.
ادامه دارد.
کپی حرام.