گفت:عمه مادر بزرگ من،با گریه اش مدینه رو به هم ریخت،منم نوه ی همون خانومم، اینقدر گریه كرد،تا دیگه نتونست بخواب ِ، گفت:صدای كیه نمیذاره من بخوابم؟ گفتند:یزید صدا گریه ی بلبل حسین ِ . چی می خواد؟