۱۴خاطره زیبا از * قسمت ۹ از ۱۴ 🔹مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد. منبع: کتاب «صد دقیقه تا بهشت» مسجد مجازی حضرت عمار ره 🕋🧎@masjed_ammar