در خانه که راه می‌رفت با خودش می‌خواند و می‌گفت: «سرم فدای رهبر، جانم فدای رهبر» ✌🏻 این حرف فقط ورد زبانش نبود، بلکه از عمق وجود این حرف را می‌زد. با تمام وجود می‌گفت: «» مادر شهید «» با بیان این که مهدی بیش از حد به من احترام می‌گذاشت، می‌گوید: «هر زمان که به آشپزخانه می‌رفتم و برمی‌گشتم، مهدی اگر نشسته بود، جلوی پایم می‌ایستاد، با اینکه خسته بود. احترام گذاشتنش خیلی عجیب بود که من تا به حال ندیده‌ام. خیلی از بچه‌ها پدر و مادرشان را دوست دارند، ولی واقعا مثل مهدی ندیده‌ام.»