که در حسرت دیدن پیامبر از دنیا رفت و پیش از مرگ، سلام خود را به پیامبر رساند و پیامبر نیز پس از مرگ زید، در حق او دعا کرد. چه بسا او را بتوانیم به عنوان یک رکن اساسی در تاسیس اسلام قلمداد نمائیم! چرا که علاوه بر ثروتی که برای گسترش اسلام در اختیار پیامبر قرارداد، به گواهی تاریخ، تا حضرت خدیجه سلام الله علیها زنده بود شکنجه مشرکین بر حضرت دشوار نبود و شخصیت و نفوذ حضرت خدیجه سلام الله علیها مانع بسیاری از توطئه های آنان بود. این بانوی بافضیلت که مادر سادات بنی الزهراء، نیز هست به جهت پاکی نیاکان و طهارت مولد و تربیت برتری که داشت، دارای بسیاری از کمالات بوده ، همانگونه که گفته اند : بانویی دور اندیش و خردمند ، اهل سخاء و کرم و همچنین اهل شعر و ادب نیز بوده اند واشعار فصیحی در شان پیامبر از او نقل شده است. از اشعاری که در وصف پیامبر سروده اند این شعر است: فلواننی امسیت فی کل نعمة و دامت لی الدنیا و ملک الاکاسرة فما سویت عندی جناح بعوضة اذا لم تکن عینی بعینک ناظرة (٣) می فرماید : « اگر چاشت را به شام پیوند زنم در حالی که تمام نعمت های روی زمین از آن من باشد و پیوسته دنیا و حکومت پادشاهان کسری را دارا باشم ، برای من به اندازه بال مگسی ارزش ندارد اگر چشمان من نظاره گر چشمان تو نباشد ». پیامبر در فرازی از سخنانش درباره ایشان می فرماید: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ؛ (4) برترین زنان بهشت، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم می باشند». مورخان نقل کرده اند خدیجه مایه آرامش پیامبر بود در تمام دشواریها. اگر خدیجه نبود، تنها یاد خدیجه آرام بخش دل پیامبر بود پیامبر هرگاه او را می دید مسرور و شادمان می گردید. ذهبی نقل می کند: ام المومنین خدیجه، مناقبی بسیار دارد؛ بانویی کامل ، عاقل، والا، پایبند به دین ، کریم ، عفیف و از اهل بهشت. پیامبر کراراً او را می ستود و بر سایر زنان مقدم می داشت به اندازه ای که به او رشک می بردند.هرگاه پیامبر با باری از اندوه و مصائب به خانه می آمد خدیجه او را دلداری می داد و نگرانی را از دلش می زدود . هشام بن محمّد می گوید: خدیجه مشاور پیامبر بود و تا زنده بود پیامبر همسر دیگری اختیار نکرد و تمام فرزندانش از خدیجه بود. حتی پش از مرگ خدیجه ، هر گاه پیامبر گوسفندی قربانی می کرد ، دوستان خدیجه را فراموش نمی کرد . خدای بزرگ شفاعت او را نصیب ما و پدران و مادران ما فرماید. پی نوشت: 1) صدّقتنی اذ کذبتم و آمنت بی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم؛ بحارالانوار، 16/ 8. سیر اعلام النبلاء، 2/ 112- 117. 2) واقعه/10-11. 3) الأنوار فی مولد النبی صلى الله علیه و آله، 301. 4) خصال 1/206. نویسنده : حجت الاسلام سیدمحمد رضا آقامیری