🌹‍شوخی های ابراهیم و دیگر دوستانش، همیشه لبخند را بر لبان تمامی دوستان می ‌نشاند. یکبار دوستان سپاهی از جنوب به گیلان غرب آمدند، ابراهیم به همراه برخی دوستان در کنار آن ها نشسته بود، تنها چیزی که از جمع می شنیدم صدای خنده بود. وارد جمع آنها شدم و به ابراهیم گفتم، چیکار می کنید؟! به شوخی گفت، میخوای گریه کنم؟! بعد خیلی عادی زد زیر گریه و اشک از چشمانش جاری شد..... .💓 📕 سلام بر ابراهیم۲ ، ص۱۱۳ « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »