🔻پیوندی خطرناک بنام خانواده!
آیا میدانید چرا بیشترین حمله توسط دشمن به این پیوند میشود؟
در فرهنگ غربی، خانواده به یک قرارداد ساده اجتماعی تقلیل یافته و بسیاری از نیازها، بصورت فردی تامین میشود و عنوان خانواده کمترین کارکرد را دارد. چون در تعریف ساختار جامعه، تنها دو نقش اصلی محور قرار گرفته است؛ حاکمان و شهروندان. در این تعریف، تک تک شهروندان بصورت فردی مخاطب حاکمیت قرار میگیرند. در نتیجه، در منشور تعهدات متقابل، فقط به یک نوع تعهد تاکید میشود تعهدات متقابل حاکمیت و شهروندان! و هرگونه پیوند و هویت گروهی باید بهصورت قراردادهای اجتماعی مقطعی و ناپایدار خواهد بود. مثلا حاکمیت با کوچکترین بهانهای، حضانت فرزندان را سلب و آنها را از خانواده جدا میکند. از کنار طلاقها به سادگی عبور میکند و برای ایجاد ثبات و بالا بردن آستانه تحمل متقابل در خانواده هیچ تلاشی نمیکند.
این نحوه جامعهپردازی باعث میشود هیچ نهاد و اجتماع قدرتمندی در مقابل نهاد حاکمیت شکل نگیرد که این اتفاق بقای حاکمیت را تضمین میکند. پیوند خانواده ذاتا یک پیوند قوی و پایدار است و در گذر زمان به یک اجتماع و نهاد بزرگ و قدرتمند به نام قوم و عشیره تبدیل میشود که این مساله برای حاکمان مادی و دنیا طلب که ماهیت و هویت استکباری دارند، یک تهدید جدی به حساب میآید لذا تمام تلاش خود را برای از بین بردن آن میکنند. و در واقع از ابتدا مانع ایجاد این نهاد قدرتمند میشوند.
اما در فرهنگ اسلامی ایرانی اساسا این مردم هستند که محور جامعه پردازی اند و اسلام همه رتبهها را در برخورداری از مواهب الهی مساوی میداند لذا از آنجا که حاکمیت اسلامی انگیزهای برای تبعیض و ویژهخواری ندارد، از تشکیل و تقویت نهادهای مردمی پایدار، هیچ واهمهای ندارد. بلکه برای رسیدن به عدالت اجتماعی، آن را تقویت و تاکید میکند. در این راستا بسیاری از نیازهای افراد، در خانواده تامین میشود.
بخش قابل توجهی از آموزش، پرورش، تفریح، خوراک، پوشاک و حتی شغل و فعالیت اقتصادی همه در خانواده و پیوندهای فامیلی تامین میشود.
وقتی انسان را به عنوان یک ماشین، باز تعریف کردیم و جامعه را به لحاظ بهرهمندی از مواهب طبیعی، یک مجموعه طبقاتی دانستیم که سطوح بالا و پایین دارد، نتیجه قهری این تعاریف، نظام برده داری خواهد شد که اقلیت ثروتمند، در اوج و صدر هرم قرار بگیرند و نقش اکثریت جامعه، تنها در نوع خدمت به آنها قابل تعریف است.
بله در نظام ولایی و توحیدی هم طبقات وجود دارد اما تفاوت اساسی این دو نظام، در این است که در نظام توحیدی، ملاک طبقه بندی و رتبه بندی، معیارهای الهی و معنوی است و در برخورداری از امتیازات مادی، همه طبقات، مساوی اند بلکه هرچه رتبه فرد در نظام اسلامی بالاتر تعریف میشود به همان اندازه لازم است از برخورداری و رفاه مادی او کم شود. تا حدی که حاکم اسلامی باید با فقیرترین سطح جامعه برابر باشد.
نکته دوم اینکه طبقه بندی رتبهها در نظام اسلامی، با معیارهای حقیقی و مطابق واقع و استحقاق ذاتی آحاد جامعه صورت میگیرد و برخورداریها در هیچ موردی، بر اساس رانت یا به صورت اتفاقی نیست. بلکه کاملا مستدل و منطقی و عادلانه است.
حالا هرچه نظام موجود به نظام اسلامی آرمانی نزدیکتر شود، این مساله بیشتر مصداق پیدا میکند.
حالا بهتر میتوانیم در مورد ضرورت
#حجاب و عفاف در سطح جامعه تصمیم بگیریم!
✍ سید حسینی
🔸مسجد پناه مردم
🔹
@masjed_mashhad