حکایتی تلخ که گاهاً در مساجد ما مشاهده می‌شود!!!❌ کودکی دیدم که هنگام نماز سوی مسجد رفت با آغوش باز با وضو دستان خود را پاک کرد روی "شیطان" را سیاه و خاک کرد جای خوبی بهر خود پیدا نمود در صف اول خودش را جا نمود پیرمردی گفت کیست این بی‌ادب!! جامه ‌اش بگرفت و او را برد عقب با صدایی زشت گفت ای بی‌حیا!! سوی این مسجد دگر اصلاً نیا بر سر کودک چنین فریاد کرد دست "شیطان" را ز بند آزاد کرد کودک از رفتار او آزرده شد قلب پاکش مثل گل پژمرده شد در دلش شد نفرتی از دین پدید رنگ مسجد را دگر هرگز ندید...❗️ ⚠️هرگز! با کودکان در مسجد بد اخلاقی و تند سخن نگوئید! متوجه باشید شاید با این رفتار آینده آن کودک را خدشه دار کنید.