✳️ اولین منبر شیخ عباس قمی : 🔹 عالم ربانی آیة الله آخوند ملا علی همدانی نقل کرد که حاج شیخ عباس قمی فرمود: در اوایل که کودک بودم و هنوز نشده بودم عده ای شبیه خوان [تعزیه خوان] مرا با خود برای شبیه خوانی بردند. آن وقت ها روضه خوانی خیلی معمول نبود، من را بردند برای این که نقش علی اکبر یا قاسم و... را اجرا کنم. آنها از من بسیار کار می کشیدند و من مجبور بودم برایشان آب و نان ببرم و مجلس را فرش کنم و... 🔹 دیدم خیلی اذیت می شوم به همین خاطر شب اول محرم آنجا را ترک کردم. نیمه های شب وارد دهی شدم. به خانه کدخدا رفتم وگفتم شما روضه خوان نمی خواهید؟ گفت: باید به مسجد بیایی و یک بروی تا مردم روضه ات را ببینند اگر پسندیدند می خواهیم. 🔸 من اصلا بلد نبودم چیزی هم حفظ نداشتم غیر از ماجرای مجلس که نامه به او می رسد او نیز دستور می دهد تا امام حسین علیه السلام را احضار کرده تا از ایشان برای یزید بیعت بگیرد، اما حضرت نکرده و از مجلس خارج می شود. 🔹 من فقط همین داستان را بلد بودم. به منبر رفتم و مجلس ولید را خواندم و به منزل کدخدا آمدم. اهالی گفتند منبرت بد نبود همین جا بمان. شب هم دوباره به مسجد رفتم و همان داستان را تکرار کردم. 🔸 به منزل که آمدم تا صبح بیدار بودم و با خدا می گفتم من چیزی بلد نیستم چه کنم؟ ناگهان دیدم کدخدا سراسیمه نزد من آمد و به پاهای من افتاد. می بوسید و می کرد. 🔹 گفتم چه شده؟ گفت: ما که به شما جسارتی نکردیم! دیشب حضرت اباعبدالله (علیه السلام) را در خواب دیدم که فرمود: این آقا باید اینجا بماند و تا شب هم شب و روز باید مجلس ولید را بخواند. 🔸 بعد از ظهر که به مجلس رفتیم کدخدا خوابش را برای مردم تعریف کرد، گفتند ما برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری می کنیم هرچه آقا می خواهد همان را بخواند. من منبر می رفتم و مردم هم اشک می ریختند. 🔰کتاب میراث منبر : به قلم محمد جواد نوری همدانی است، حاوی سخنانی از مرحوم حاج میرزا حسن نوری همدانی http://sapp.ir/b.d.ka