رای خروج سوریه از این بحران نوشتم. این نقشه راه به ما نشان میداد که اگر سالها در سوریه ماندیم، باید چه کار کنیم. میدانستیم در مقابل توطئه دشمنان امت اسلامی سوریه چه نقشهای داریم و چه اقداماتی را باید انجام دهیم. در این سند راهبردی بیش از صدوچند اقدام را برای سوریه پیشبینی کرده بودیم. وقت گرفتیم و آمدیم ایران و این نقشه را به سردار سلیمانی دادیم و در جلسهای که چندین ساعت طول کشید با ایشان دراینباره صحبت کردیم. جلسه ما از صبح تا دوازده ظهر به طول انجامید. ایشان بسیار دقیق این نقشه راه را ملاحظه کردند و بخشهایی از آن را اصلاح نمودند و به من گفتند: من کاملاً با این سند راهبردی موافقم. ازآنجاکه حضرت آقا فرموده بودند تا سیاستهای کلان محور مقاومت و سوریه زیر نظر سید حسن نصرالله باشد. لذا ایشان طبق فرمایشات حضرت آقا کلیه امور مربوط به سوریه را مدیریت میکرد. بر همین اساس حاج قاسم گفتند: این نقشه راه را ببرید و به سید حسن نشان بدهید و اگر موافق بودند، کار را شروع کنید. ما هم رفتیم و این سند راهبردی را به ایشان دادیم و قرار شد ایشان یک هفته مطالعه کند و بعد جواب را بدهد. بعد از یک هفته به ما پیغام دادند که بیایید. ما هم از دمشق به بیروت رفتیم. آنجا با برادرمان ابامهدی که همان آقای زاهدی، فرمانده سپاه لبنان است، به حضور سید حسن نصرالله رفتیم. این جلسه که بعد از نماز مغرب و عشاء شروع شده بود تا نماز صبح به طول انجامید و بهجز نیم ساعت، سهربع که برای غذا خوردن متوقف شد، یکسره ادامه پیدا کرد و برای نماز صبح پایان یافت. در آن موقع بیش از ۷۵ درصد کشور سوریه در اشغال تروریستهای مسلح بود و ۲۵ درصد از آن دست حکومت مرکزی مانده بود. وضعیت بسیار خطرناک بود و اصلاً کار سوریه تقریباً تمام شده بود. یک هفته طول کشید تا این سند اصلاح شود. دوباره طی جلسهای سند راهبردی اصلاحشده را خدمت ایشان بردیم. سیدحسن بعد از چندین ساعت بحث و بررسی موافقت خود را اعلام کردند و گفتند: دولتمردان سوریه درک اهمیت این نقشه راه را ندارند، الآن هم که بهشدت درگیر این بحران شدهاند. اگر شما همه سند با اقدامات موجود در آن را یکجا به آنها بدهید، آنها هم آن را بایگانی میکنند. بهتر است در چند مرحله و در هر مرحله بخشی از این اقدامها را در اختیارشان بگذارید. اسفند ۱۳۹۱ تروریستها کاملاً به نقطه پیروزی نزدیک شده بود. آنها با حمایت همهجانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهای غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگتر و به کاخ ریاست جمهوری نزدیک شوند. بشار اسد کار را تمام شده میدانست و بهدنبال رفتن به یک کشور دیگر بود. آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد. گفتم: حالا که همه چیز تمام شده و کاخ در آستانه سقوط است، شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید، گفتند چه کنیم؟ گفتم: درِ اسلحهخانهها را باز کنید و مردم را به اسلحههای موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریستها را بگیرند. شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد. همین نیروها هسته اولیه تشکیلاتی به نام دفاع وطنی را شکل دادند که الان در سوریه با داعشیها، النصرهایها و... میجنگند.» شهید همدانی مزد اخلاصش را گرفت رهبر معظم انقلاب مهرماه 94 در بخشی از پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت سردار حسین همدانی با اشاره به مجاهدتهای آن شهید بزرگوار تصریح کردند: «این رزمنده قدیمی و صمیمی و پرتلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهههای شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر بابرکت و چهره نورانی خود را در دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد، و در همین جبهه پرافتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فیسبیلالله نائل آمد و فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد.» رهبر انقلاب در آبان ماه همان سال وقتی که برای احوالپرسی و تسلیت به خانواده شهید همدانی در منزل آن شهید حضور یافتند خطاب به خانواده شهید گفتند: «واقعاً حیف است امثال همدانی، کاظمی، صیاد... بهغیراز شهادت از دنیا بروند... اخلاص ایشان کار خودش را کرد. خدا اینجوری است، جواب اخلاص را زود میدهد. این تشییعی که اینجا شد، تشییعی که در همدان شد، این جواب اخلاص بود؛ خدا جواب اخلاص را در همین دنیا میدهد، این تازه در این دنیا بود. هیچ اطلاعیه و سفارشی نمیتواند این جمعیت را جمع کند. این مغناطیس که دلها را میکشد ناشی از اخلاص این مرد بود، اینها اسوهاند برای همه؛ نمونهاند؛ خب مردم هم قدرشناسی کردند، الحمدلله...» فتنه و داعش؛ دو لبه یک قیچی داعش آمده بود تا به نیابت آمریکا و رژیم صهیونیستی، همان نقشه فتنه گران در سال 88 را در کشور پیادهسازی کند. شواهد و اسناد به دست آمده از آن روزها و همچنین اظهارات رسمی مقا