📌
وقتی شهید چمران معتادی از هنگ موتورسوران را ترک داد و سپس در دهلاویه پرکشید
🔹️ یادمه روز نهم جنگ آقاچمران منو صدا کرد و گفت:
« یه گروه داریم شکارچی تانکن؛ وقتی تانک رو میزنن نمیتونن در برن، ما یه طرحی زدیم یه سری موتورسوار میخوایم.»
◇ من اومدم تهرون سراغ رفیقم جلیل که عشق موتور داشت. با هم گشتیم ۵۰-۴۰ تا موتورسوار بردیم اهـواز.
◇ اسم نمیارم عقبه ما توی تهرون و توی نخستوزیری یه بابایی این بچهها رو دید و شاکی شد گفت:
«اینا کیه آوردی؟»
◇ گفتم:
«ما پیش نماز که نمیخواستیم! موتورسوار میخواستیم که اینا رو آوردیم.»
◇ اما به مرتضی علی اینا رسیدن اهواز دونه دونه اینا رو دکتر بغـل کرد. خیلیا با کفش و پوتین نماز میخوندن ، همه خاطرخواه مرام دکتر شدن و تغییر کردن
🔹 خـدا رحمت کنه
عبـاس زاغــی رو.
یه بابایی بود اعتیاد داشت؛ یه کم مواد با خودش آورده بود جبهه بخوره.
◇ دکتر چمران که فهمید، مواد رو ازش گرفت. بعد صبح و ظهر به این جیره میداد تا ترک کرد.
◇ توی محاصره دهلاویه، عباس واسه ما مهمات آورد توی برگشتم یه خمـپاره خورد و تیـکه تیـکه شد و شهید شد.
🔸
یه عده فکر میکنن آسمون درش باز شده شهدا و اولیاالله اومدن پایین. نه بابا همین سینه سوختهها بودن "یاعـلی" گفتن.
◇ دیدند خمـینی قبل و حالا و آینده؛ شکلش یه شکله. مردم دیدن روی صداقت "یاعـلی" میگه بـرا همـین بهـش "یـا عـلی" گفـتن.
▪️راوی: مرحوم سید ابوالفضل کاظمی
*
https://eitaa.com/joinchat/3210084356Cf7e71112fd