*از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند: در اردوگاه شما را شکنجه‌تان میکنند یا نه؟ همه به آقا سید نگاه کردند ولی آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید . آقا سید باز هم حرفی نزد . پس شما را شکنجه نمیکنند؟ آقا سید بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمیگفت . نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست. افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت: تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند . فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشست روی دو زانو جلو آقا سید و بفکرعمیقی فرورفت میگفت شما الحق سربازان خمینی هستید. خاطره از سید آزادگان 🌷مرحوم مغفور حاج آقا ابوترابی🌷* *یاد شهدا، رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و آزادگان سرافراز را گرامی می داریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد "صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین"🌷*