هدایت شده از اشعار معصومه شریف
شبم تار و آیینه ها پر غبارند که آیینه ها هم تورا دوست دارند و گنجشک هایی که بر شاخه هستند تمام زمستان به فکر بهارند نشستم صدای تو یادم بیاید کلاغان کلاغان مگر می گذارند ؟! ببین آسمان خالی است از ستاره ولی غصه ها در دلم بی شمارند ببین کوه ها را که اندوهگین اند ببین جاده هارا که چشم انتظارند ببین دشت هارا که بی تو کویرند و از دوری ات رود ها بی قرارند چه قدر آسمان از نبودت بگیرد چه قدر ابرها در فراقت ببارند؟ به موهای بابا که دیگر سپید است به چشمان مادر که از گریه تارند بیا و کمک کن به این بی پناهان به اینان که جز تو امیدی ندارند .... https://eitaa.com/masoome_sharif @masoome_sharif