🖤یا زینب کبری🖤
پدر مهربان من می گفت
آسمان تار و سینه ام تنگ است
ما نباید که ساده بنشینیم
دور تا دور ما ببین !جنگ است
لحظه ای در دلش قرار نداشت
او همیشه پر از تلاطم بود
پیِ نام و نشان نبود اصلا
تا زمانی که بین مردم بود
چشم هایش همیشه بارانی
مثل ابر بهار می بارید
او برای غریبی آقا
در همین انتظار می بارید
عصر یکشنبه ای زمستانی
کرد بند دل مرا پاره
پدرم رفت مرد و مردانه
زیر باران بمب و خمپاره
از غم دوری اش کم آوردم
بین سرما و سوز کردم تب
مادرم تا نشست پیشم گفت
دخترم زیر لب بگو :«زینب»
در دلش گرچه هست آرامش
نام زینب چه قدر غم دارد
هرکسی زیر سایه اش باشد
واقعا در جهان چه کم دارد ؟!
#فاطمه_معصومه_شریف
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#مدافعان_حرم
#شهید
#سوریه
#شهید_مدافع_حرم
#فرزند_شهید
@masoome_sharif