بسم الله الرحمن الرحیم از خودم برون رفتم، تا تورا ببینم باز تا که نگسلد از هم ،رشته ی یقینم باز می روم در آغوشت ،می کنم فراموشت بی قرار و سردرگم ،بین کفر و دینم باز من هم آدمم ، گاهی ،می روم به گمراهی ای امان از این ابلیس ، هست در کمینم باز گُرگرفته ام ای اشک، باز هم به دادم رَس دفتر مرا سوزاند بغض آتشینم باز آرزوی دیرینم پر کشیدن است ،اما این غرور و خودخواهی می زند زمینم باز سال، نو شد و من نه ،ماه ،نو شد و من نه سال دیگری آمد من ولی همینم باز حسرت و غم دیروز، ترس و وحشت از فردا غصه دارم و فکر روز واپسینم باز از خودم پشیمانم ، راه بازگشتی نیست یا ببخش و خاکم کن ، یا بیافرینم باز .... @masoome_sharif