یک دختر دوساله داشت به اسم کوثر. به هرکس زنگ می زد کلی از کوثر تعریف می کرد. یکبار که از منطقه برگشته بود گفت بعضی وقتها در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم مجبور میشیم مسافتی از پشت یک دیوار تا دیوار دیگر را بدویم. در آن مسافت چندمتری کوثر می آید جلوی چشمم. فهمیده بود که با این وابستگی ها کسی شهید نمی شود. دفعه آخری که می خواست به عملیات برود به دوستش گفته بود این بار دیگه از کوثر گذشتم...
شهید محمودرضا بیضائی
#مدافعان_حرم
#فلش_کارت شهدای مدافع حرم
Mataf.ir
@matafeshgh1
@matafeshgh2