رهبری در سخنرانی دیگری تاکید داشتند «حالا بعضیها، چه مطبوعات و رسانهها، چه بعضی از عناصر گوناگون، توصیهپذیر نیستند، معلوم نیست سیاستهاى آنها را کی معین میکند و کجا معین میشود!»
2⃣ رهبرمعظم انقلاب میفرمایند «اگر کسی اعلام کند که نه خیر، دیگر کار از کار گذشته، یا جاهل است، یا نمیخواهم نسبت خیانت به کسی بدهم امّا حرف، خائنانه است؛ اگر ناشی از جهالت نباشد!...بذر ناامیدی نپاشند در مردم؛ جوری حرف نزنند که یک عدّهای را ناامید کنند...بعضیها جوری حرف میزنند، جوری اقدام میکنند که به اسم اینکه میخواهیم اوضاع را درست کنیم یا مثلاً فرض کنید طرفدار ضعفا و مانند اینها هستیم، اما در نقشه دشمن کار میکنند!». اکنون نیز دنبالههای همان جریانها و اشخاص وابسته به آنها که هشت سالِ دولت قبل و مجلس همسو را در اختیار داشتند، همان حرفها را در پازل دشمنان تکرار و یاسآفرینی میکنند!. اما در میان ادعاهای عجیب و غریب این جماعت غربگرای پرادعا، بیان عوجاجات حسن روحانی است که خود در این چهل و اندی سال مسئول و هشت سال رئیسجمهور کشور بوده و به فرمایش رهبری «حق ندارد نقش اپوزیسیون را بازی کند و باید پاسخگو باشد!». وی در جلسهای با حضور چند تن از مدیران امنیتیاش تحت عنوان «جمعی از روزنامه نگاران و مدیران رسانه»! ادعای توهینآمیز بزرگ «همفکری مردم با ضد انقلاب»! و «همفکری حاکمان و مسئولان کشور با ضدانقلاب» را کرده و با پاشیدن بذر ناامیدی، و با تعمیم دادن تفکرات خود و همفکرانش به کل جامعه و مردم، یاسآفرینی کرده که «مردم مثل ضدانقلاب و اقلیت حاکم فکر میکنند و نمیخواهند پای صندوق رای بروند، همه مثل هم فکر میکنند»! روحانی ادعا میکند «انتخابات دیگر تاثیری ندارد و الان اکثریت جامعه همین عقیده را دارند. اگر برویم نظرسنجی کنیم و از مردم بپرسیم، حتما اکثریت جامعه میگویند انتخابات یعنی چی؟ گذشت دورهاش، اصلا دوره انتخابات تمام شد، بنابر این الان زمان انتخابات نیست، بحث انتخابات چرا میکنید؟»!. روحانی سپس ناخواسته اذعان میکند که این تفکراتِ همفکرانِ خودِ اوست: «وقتی من با دوستانم مشورت میکردم برای اینکه ثبتنام کنم، آنچنان عصبانی میشدند و میگفتند برای چی میخواهید ثبتنام کنید، مگر تو به انتخابات امیدی داری؟»!. حسن روحانی بهتر است به جای این ادعاهای کدرکننده فضای انتخابات و گمراهکننده مردم، عملکرد هشت ساله خود را در یک جلسه رو در رو با کارشناسان به ویژه اقتصادی برای مردم بیان کند که به فرمایش رهبری «نباید گفت این سخنان شفافیت است، این کدر کردن فضاست. شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهورى اسلامی عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار بدهد. این معناى شفافیت است». ایشان در فراز دیگری خطاب به مسئولانی که باید پاسخگو باشند اما علَم مخالفت برمیدارند، تاکید میکنند«این هنر نیست. زیرا هر کودکی میتواند با یک سنگ، شیشهای را بشکند. نمیشود که انسان در یک دهه همه کاره کشور باشد و در دهه بعد، تبدیل به مخالفخوان کشور شود»!
3⃣ اما مردم شناسی و شناخت رفتار مردم در انتخابات موضوعی است که حسن روحانی و اصلاحطلبان هیچ وقت نتوانستند به درک آن برسند و به همین دلیل همیشه از بهانههای بنیاسرائیلی نخنما همچون رد صلاحیت و حمله به شورای نگهبان برای تحتالشعاع قراردادن این عدم فهم خود استفاده میکنند.
⭕️ اولا در انتخابات سوم ریاست جمهوری پس از رای مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی صدر و بعد از حوادث هفتم تیر و هشت شهریور، مردم با اعتمادی که به حل مشکلاتشان پیدا کردند، با مشارکت ۷۴ درصدی در انتخابات شرکت کردند ولی پس از آنکه مجلس بخصوص مجلس دوم موسوی را به عنوان نخستوزیر و مسئول اجرائی کشور انتخاب کرد، عملکرد اقتصادی او و همفکرانش باعث شد مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری چهارم و پنجم کاهش معناداری پیدا کند و به ۵۴ درصد برسد.
عملکرد خسارت بار دولت سازندگی با تورم ۵۰ درصدی نیز باعث تنزل بیشتر مشارکت مردم شد و در انتخابات ششم ریاست جمهوری به ۵۰ درصد رسید.
⭕️ ثانیا در انتخابات ریاست جمهوری هفتم که اصلاحطلبان ابتدا از یک طرف مخالفت با سیاستهای اقتصادی هاشمی را از سوی خود و از طرف دیگر همگرایی نامزد رقیب با سیاستهای هاشمی را القا و فضاسازی کردند، مردم با اعتماد به چنین فضاسازیها و به امید تغییر ریل اقتصادی کشور مشارکت خود را بالا بردند ولی وقتی عملکرد دولت اصلاحات نشان داد که ادامه دهنده همان سیاستهای غلط دولت سازندگی است، موجب شد در انتخابات سال ۸۴ که در پایان دولت اصلاحات برگزار شد، مشارکت مردم به ۵۹ درصد کاهش یابد.
⭕️ ثالثا مردم وقتی خدمات دولت نهم در حل مشکلات خود را دیدند، دوباره مشارکت را در انتخابات دهم ریاست جمهوری به بالاترین سطح در طول ۴۰ و اندی سال گذشته یعنی84/83 درصد رساندند.
💢ادامه مطلب 👇👇👇👇👇